شب هفتم بند ۱ تشنه لبم اصغر برات بمیرم من با چه دلی مادر عزا بگیرم من؟ به لب شکایت از تیر دارم اصغر بیا پایین از نی شیر دارم اصغر امید دلِ رباب لالایی طفلک نخورده آب لالایی پیش من نخوابیدی،پس مادر روی نیزه ها بخواب لالایی بند ۲ تا تورو میبینه رقیه میلرزه میترسه از اینکه بیوفتی از نیزه فقط دو تا سر رو رو نیزه ها بستن یکی سر عباس یکی علیِّ من (رو زمین پیکر تو معلومه روی نیزه سر تو معلومه با سه شعبه تو رو ذبحت کرده رگای حنجر تو معلومه) محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————