اندیشه محمدحسین مهدویان را با فیلمهایش میشود قضاوت کرد. ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، لاتاری و ... دلیل واضحی بر کمیت و کیفیت دغدغههای اوست.
درخت گردو یکی از فیلمهای مهدویان است. بازی درخشان پیمان معادی و موضوع بمباران سردشت که در تاریخ جنگ مظلوم واقع شده، این فیلم را دیدنیتر کرده است.
اوج غم، تنهایی، مصیبت و صلابت را در سکانسهای مختلف این فیلم میتوان دید.
در سینمای ایران از نقش مادر و گذشت و فداکاریاش سخنها بسیار گفته شده؛ اما به نظر من این فیلم زاویه نگاه ما را کمی به سمت مهر پدری معطوف مینماید.
در یکی از سکانسها، قادر لباسی میپوشد تا به اصطلاح از درگیری شیمیایی بچهها در امان بماند؛ بچهها تا بابا را در این لباس میبینند میترسند و جیغ میکشند و قادر بیتوجه به شیمیایی بودن بچهها، لباس را در تنش پاره میکند تا مبادا بچهها بترسند. این یکی از اشکدرآورترین صحنههای این فیلم است.
صحنههای تکاندهنده دیگری هم دارد که اشکتان را جاری میکند.
قادر مستاصل است. همسرش با مرگ دست و پنجه نرم میکند و او همچون سازی که التماس غزل دارد، با زمین و زمان میجنگد تا همسرش زنده بماند.
*بقیهاش را تعریف نمیکنم تا لذت دیدنش را تجربه کنید.
*فیلیمو و نماوا پیدایش نمیکنید. آنلاین ببینیدش.
https://eitaa.com/roznevesht