امام علی(ع) در خطبه بیست و هفتم نهج البلاغه در ملامت و مذمت بعضى از يارانش فرموده است:
چون در تابستان شما را به جهاد و جنگ فرا می خوانم، می گویید: اینک هوا در اوج گرماست; مهلتمان ده تا گرمای سخت فروکش کند، و چون در زمستان دستور بسیج می دهم و به جهاد می خوانمتان، می گویید:اینک اوج سرماست. مهلتمان ده تا سرمای سوزان بگذرد! تمامی فرصت ها در فرار از گرما وسرما گذشت، و به راستی وقتی شما چنین از گرماو سردی هوا گریزان هستید، به خدا سوگند از برق شمشیرها گریزان تر خواهید بود.
ای مشابه مردان ( اشباح الرجال ) اما عاری از مردانگی (ای مرد نمایان نا مرد) که در خرد و عقل چون کودکان و عروسکان حجله آرای هستید! ای کاش نه شما را دیده بودم و نه می شناختمتان! این آشنایی برای من - به خدا سوگند!- پیشمانی ها داشت و مرا گرفتاراندوهی جانکاه نمود. مرگ بر شما باد که دلم را مالامال ازخون کردید و سینه ام را از خشم آکنده ساختید و همراه هر نفسی پیمانه ای ازرنج و اندوه به کامم فرو ریختید و اندیشه وتدبیر مرا با سرکشی و بی اعتنایی خود تباه ساختید، تا آن جا که قریش گستاخانه گفتند:پسرابوطالب مردی شجاع و دلیراست، ولی دانش نظامی ندارد و از فنون نبرد آگاه نیست!