دوران كودكي حضرت ابوالفضل العباس «ع»: در روزهاى كودكى عباس، پدر گرانقدرش چون آيينه معرفت، ايمان، دانايى و كمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى‏اش بر وى تاثير مى‏ نهاد. او از دانش و بينش على«ع» بهره مى ‏برد.   حضرت درباره تكامل و پويايى فرزندش فرمود: آن ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مى‏ گيرد، از من معارف فرا گرفت.   در آغازين روزهايى كه الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام«ع» به فرزندش فرمود: بگو يك. عباس گفت: يك حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى كرد و گفت: شرم مى‏ كنم با زبانى كه خدا رابه يگانگى خوانده ‏ام، دو بگويم.   پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاك و مبارك براى ايام نوجوانى و جوانى عباس فراهم كرد تا در آينده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد.   گاه كه على«ع» با نگاه بصيرت‏ آميز خود آينده عباس را نظاره مى‏ كرد، با لبختدى رضايت ‏آميز، سرشك غم از ديدگان جارى مى‏ كرد و چون همسر مهربانش از علت گريه مى‏پرسيد، مى‏ فرمود: دستان عباس در راه يارى حسين«ع» قطع خواهد شد.   آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنين خبر مى ‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ‏ابى‏طالب در بهشت پرواز كند. محبت پدرى گاه على«ع» را بر آن مى‏ داشت تا پاره پيكرش را ببوسد ؛ ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد.   از اينرو لحظه ‏اى عباس را از خود دور نمى ‏ساخت. فرزند پاكدل على«ع» در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، كه با پدر زيست، هميشه در حرب و محراب و غربت و میهن در كنار او حضور داشت.   در ايام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه كه درسال‏37 هجرى قمرى جنگ صفين پيش آمد، با آن كه حدود دوازده سال داشت، حماسه‏ اى جاويد آفريد.