بیستم مهرماه، روز بزرگداشت خواجه شمسالدین محمد، حافظ شیرازی، شاعر شیرینسخن قرن هشتم است. از آنجا که بهگفتهٔ خودش، قرآن را ازبر و در چهارده روایت میخواند، حافظ تخلّص کرد و لسانالغیب لقب گرفت و شاید بههمین سبب است که ایرانیان از دیرباز به دیوان حافظ شیراز تفأل میزنند و او را محرم راز میدانند.
ناگفته پیداست که حافظ چنان شخصیت ادبی و عرفانی والامقامیست که شایسته نوشتن دربارهٔ او و دربارهٔ شایستگیهای او نوشتن، از قلم بزرگان برمیآید.
بههمیندلیل، حقیر برای معرفی این شاعر نامدار و برشمردن اندیشهها و اوضاع روزگار او، دستبهدامان دیوان حافظ میشود و آنچه مینویسد را از دل اشعار او برمیکشد.
اگر احوال باد صبا را از حافظ جویا شویم، بهنظرمیرسد در ادبیات کشورمان حافظ همان شاعری است که بیشترین و در عینحال زیباترین و ظریفترین تعابیر و مضامین را دربارۀ باد صبا در غزلیات خود بهکار برده است. هرچند رد پای باد صبا را در اشعار شاعران دیگر هم میتوان یافت اما انگار نگاه حافظ به باد صبا با بقیه فرق دارد و شاید اوست که نَفَس مُشکفشان باد صبا را سر زبانها انداخته است:
نفس باد صبا مُشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
حافظ، معتقد است که زاهد ظاهرپرست از حال او ناآگاه است و هر چه در حق او گوید، جای هیچ اکراه نیست. حافظ معتقد است که واعظان زمانهٔ او در خلوت کار دیگر میکنند و توبهفرمایان توبه کمتر.
در کمنظیری شعر حافظ، شاعر خودش معترف است که از شاهنشه عجب دارد که چرا بهخاطر اشعار ترِ شیرین، سراپای او را در زر نمیگیرد. قبولخاطر و لطف سخن خود را موهبت خداداده میداند که سستنظمان بر آن حسد میبرند.
گذشته از اینها در سراسر دیوان حافظ اشاره به نکات اخلاقی فراوان است و درس زندگی میدهد. به کوتاهی دنیا اشاره دارد و غنیمت شمردن عمر و نیکی کردن و هر آنچه آدمی برای داشتن زندگی آرام و وجدان آسوده به آن نیاز دارد. او معتقد است که تا وقتی به کام یا هدف خود نرسیدهایم، نباید دست از طلب برداشت.
نگاه حافظ به عشق نیز ویژه است. عشق را نقش مقصود از کارگاه هستی میداند و توصیه میکند باید عاشق شد، پیشاز آنکه کار جهان سرآید.
اگر به او اعتقاد دارید، بد نیست همین حالا دیوان حافظ را بردارید و تفألی بزنید تا بهقول و غزلش جانی تازه کنید. بختتان رام و دلتان آرام.
فاطمهٔ مدیحی بیدگلی