سلام بر چشمه صبح و صاحب آب ها..
سلام بر سپیده ی اشراق و طنین طلوع
سلام بر حضرت حاضر
سلام بر پیدای پنهان...
سلام ای خلاصه ی اخلاص، ای شکوه سترگ..
سلام ای جان جهان ...جهان جان...
سلام بر میثاق حق...سلام بر بهانه ی بعثت
سلام بر حقیقت قرآن
سلام بر صاحب زمین و زمان...
🌹آه ای سینه های بی شکیب در آتش اشتیاق چشم های تو..
ای فروغ سبز ...
ای ستاره ی صبح...
آه ای حضور ناب
ای ترنم بهار و باران.
شما که سینه ات به گشادگی ملکوت و دستهایت بر ضریح عرش. ..
شما که اشک پرده در پرده موج میزند از غصه های غربتت
شما که نور می پاشد از پاشنه ی حریم حضورت
شما که رنج گناه و گستاخی و بی دانشی های شیعه را به دوش می کشید
شما که بر اندوه همیشه جاری حسین (ع)جد غریبت همیشه اشک می ریزی
شما که می دانی و می بینی و سکوت میکنی...
شما که نورافشان میکنی هر سحر حریم خورشید را
شما که بر پاست قامت آسمانها به احترام شما
شما که گل گریبان می درد دراشتیاق شما
...شما که نور موج می زند از ناحیه ی مقدس اشراق در نگاه شما
شما که آینه دار تجلی حقیقه الحقایقی
شما که صاحب زمین و زمان و ساعتها و دقایقی..
بفرما تا آن دقیقه ی دقیق شکفتن چقدر فاصله هست...بفرما شما چقدر نزدیکید...بفرما ما چه اندازه مهجوریم...
اه ای طوفانی ترین فرمانده ی خدا ..کوبنده ی بنیان بی خدایی .
...عدالت محض...
بی شما
در سرزمین معراج ضجه زیتون است و رنج انجیر ..
و ابلیس بی تو در شام تخم خلیفه کاشت و ما با امید تو ایستادیم خاتم سلیمانی در انگشت تدبر به فقه غدیر و آتشفشان عاشورا...
آه ای موعود طور تکلم..
آقای خورشید ... فرشتگان مشتری عشق تو بر مدار مهرت میگردند و تمام عارفان جهان چراغ جانشان از تو روشن
..تو راز دارحریم کبریای نور و حقیقتی...
میراث دار آدم و نوح وابراهیم...
و کلیم در تکلم طور مشتاق زیارتت...و مسیح لحظه شمار حضور در محضرت...ای تبسم لطیف سپیده دمان روح محمد(ص)...
سلام از سر صدق
سلام از سر عشق
سلام از سر شور
سلام از سر خیر
سلام ازسر نور
...اینک ما در ظلمت هراسناک تنهایی می لولیم در نتایج بی توبودن...در جهانی تاریک غرق در آرزوهامان ... دلخوش به داشته هامان .
ای امان زمین و زمان چقدر نادانیم ما در ادراک شما
ای طلیعه ی معراج آدمیت امر کن چه چاره کنیم
چه اندازه دور از حضور شما..
تویی که بر دوشت سنگینی امانت عهد الست و در دلت ملالت هزار سال درد نادانستن ها و نخواستن ها و نرسیدن های ماست...
تا ساحت حضور، بفرما چند سال و ماه و روز و ساعت است؟؟
اقرار میکنیم گمگشته ایم در این ظلمات بیکسی و یلدای سرد...
کاش میشد دانست حجم اندوهی که شما از نادانی و بی ادبی و ناسازی ما میکشی..
کاش سوزش زمان و بی تابی زمین را می توان دانست از غربت تو...
کاش ابرها زبان می گشودند در خشکسال فراقت...وکاش چشمه ها میگفتند از شور اشتیاقت...
کاش می شد ادراک باغها را دانست در برگ ریز بی توبودن...
کاش زبان میگشود تنهایی آدمیت دراین سراب تمدن...
کاش روزی...کسی جایی ..لای ورقهای خون آلود تاریخ ماجرای تلخ رنج بشریت منهای شمارا مینگاشت...
و کاشهای زیاد...
🌹🌹🌹
#تنها_مسیری_ام