🍀
#آشتی با خدا ۳۹
معنی حضور قلب و برکات آن
🍀💢
از طريق توجه قلبي در عبادات، «هست» انسان به «هست مطلقِ» حق، وصل مي شود و باعث «قرب» انسان مي گردد.
چون تا انسان، «هستِ» خودش را نيابد، محال است به «هست مطلق» وصل شود👌❤️
و در نتيجه تأکيد دين بر حضور قلب در عبادات، بهترين عامل سير از چيستي به سوي هستي و اتصال به هستِ مطلق خواهد بود. امام صادق(ع) مي فرمايند:
«... وَ إِنِّي لَأُحِبُّ لِلرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ مِنْكُمْ إِذَا قَامَ فِي صَلَاتِهِ أَنْ يُقْبِلَ بِقَلْبِهِ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي وَ لَا يَشْغَلَهُ بِأَمْرِ الدُّنْيَا فَلَيْسَ مِنْ مُؤْمِنٍ يُقْبِلُ بِقَلْبِهِ فِي صَلَاتِهِ إِلَي اللَّهِ إِلَّا أَقْبَلَ اللَّهُ إِلَيْهِ بِوَجْهِهِ»
و من دوست مي دارم كه چون مؤمني از شما به نماز ايستد روي دل خويش را به سوي خدا دارد، و آن را به كار دنيا سرگرم نسازد.
و هيچ مؤمني نيست كه در نماز خود روي دلش را بسوي خدا بگرداند مگر اين كه خداوند نيز روي خود به وي كند. ❤️💠
از اميرالمؤمنين (ع)هست که «وَ إِنَّمَا لِلْعَبْدِ مِنْ صَلَاتِهِ مَا أَقْبَلَ عَلَيْهِ مِنْهَا بِقَلْبِه
براي بنده از نمازش همان مقداري كه به دل متوجه خدا بوده است سهم مي باشد.👌
«قرب الهي» يعني با رفع توجه به چيستي ها، «هستِ» انسان به «هستِ» خدا متصل گردد
و تحت پرتو هست مطلق قرار گيرد.💠💢
و اين يعني همان حضور قلب واقعي. ❤️👌
پس قرب الهي تنها از طريق توجه قلبي در عبادات حاصل مي شود، چون وقتي سعي کرديم با توجه قلبي وارد عبادات شويم
عملاً مسير ارتباط «هست» انسان به «هست مطلق» را فراهم نموده ايم. ❤️
به همين جهت است که با «فكر» هيچ گونه قربي صورت نمي گيرد، چون «فكر»؛ از سنخ «هست»، نيست،
«فكر»؛ از سنخ «چيست» است و دو چيز كه هم سنخ هم نيستند به هم وصل نمي شوند.👌
ما به کمک فکر و استدلال مي توانيم به وجود خدا و عالم ملکوت پي ببريم ولي براي اتصال به عالم الهي و بهره مندشدن از انوار آن عالم بايد قلب را به صحنه بياوريم،
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
و آن فكري كه در روايات جزء بهترين عبادات معرفي شده به معني سير و توجه به حق است.
قرآن مي فرمايد:
«اُعْبُدُوا» فقط
«توجه» به حق كنيد، «يَا اَيُهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الذَّي خَلَقَكُمْ.....»
اي مردم! پروردگار خود را عبادت کنيد،
عبادت همان توجه قلبي است و اين که جهت جان را به سوي او سير دهيم و در اين راستا تمام دستورات او را عمل کنيم، 💠💢💠
تا اين توجهْ پايدار بماند و قلب از انوار وجود مبارک حق بهره مند گردد.
حالا که او در صحنه ي عالم، ظاهر است شما با بندگي، قلب خود را متوجه او کنيد و اظهار داريد:
✨✨✨
کي رفته اي ز دل که تمنّا کنم تو را
کي بوده اي نهفته که پيدا کنم تو را
غيبت نکرده اي که شوم طالب حضور
پنهان نگشته اي که هويدا کنم تو را
عبادت؛
عامل شديت وجود
اگر انسان از اين ديد كه «هستِ» او را «هست مطلق» ايجاد كرده است
و با اتصال به هستِ خدا، هست خودش برايش مي ماند،
غفلت نکند،
گرفتار چيستي ها و عدم ها نمي شود و به زيباترين شکل به عبادت خداوند همّت مي کند.
❤️💢❤️
وقتي انسان با هستِ خود که عين ارتباط با حق است و هيچ استقلالي ندارد در محضر حق ايستاد و با حالت ذلت و بندگي محض نماز را قيام کرد
و سعي نمود با توجه قلبي بهره مندي خود را از کمال مطلق بيشتر نمايد،
«هست» او شديدتر مي شود، و هر چه بيشتر در وادي بندگي و عبادت پايدار بماند، ❤️💢
قرب او بيشتر مي گردد و از حق، نصيب بيشتري مي برد،
در اين حالت ديگر عبادات او در حدّ قالب عبادات نيست،
بلکه قالبي است که قلب و محتوا و نور دارد،❤️✨❤️
از ظلمت محدوديت و كبر و حسد و غرور نجات مي يابد
و إن شاءالله از خود فاني و به حق باقي مي گردد. 💠💢💢💠
پس موقع نماز در ابتدا بايد انديشه ها و توجه به چيستي ها را با به صحنه آوردن هستِ سراسر نياز خود،
به سوي «هست مطلق» سير داد.
❤️
همان نکته اي که مرحوم هاشم حداد«(ره)» از شاگردان مرحوم آيت الله سيدعلي آقا قاضي طباطبائي«(ره)»، به شهيد مطهري«(ره)» متذکر شده بود.
آقاي مطهري مي فرمايند:
در ملاقاتي که با مرحوم هاشم حداد«(ره)» داشتم از من پرسيد شيخ مرتضي چطوري نماز مي خواني؟ عرض کردم سعي مي کنم بر روي معاني نماز توجه کنم و سپس الفاظ آن را اداء نمايم.
مرحوم هاشم حداد به ايشان مي گويند
پس کي نماز مي خواني؟
مرحوم شهيد مطهري«(ره)» به آيت الله حسيني طهراني«(ره)» گفته بودند
روي حرف آقاي هاشم حداد فکر کردم ديدم عجب حرفي است، راستي پس من کي نماز مي خوانم، چون:
مراد من ز نماز اين بود که در خلوت
حديث درد و فراق تو با تو بگذارم
فکرِ نماز و صرف توجه به معاني آن که نماز واقعي نيست،👌❤️
در نماز بايد دل در صحنه باشد، خيلي فرق است بين فکرِ به يک حقيقت، با ارتباط داشتن با آن حقيقت. يك وقت كسي با حرفي يا عملي روبه رو مي شود
و خنده اش