😶روزی بهلول وارد قصر هارون الرشید شد و چون مسند خلافت را خالی و بلامانع دید جلو رفته و بدون ترس و واهمه بر تخت خلیفه نشست 😡غلامان دربار چون آن حال بدیدند به ضرب چوب و تازیانه بهلول را از تخت پایین کشیدند 😊هنگامی که خلیفه وارد شد بهلول را در حالتی بهم ریخته دید که گریه می کند ❓از نگهبانان سبب گریه ی او را پرسید 😎نگهبانان گفتند : چون در مکان مخصوص شما نشسته بود او را از آنجا دور کردیم 😇هارون ایشان را ملامت کرد و بهلول را دلداری داده و نوازش نمود بهلول گفت : من برای خود گریه نمی کنم بلکه به حال تو می گریم 😌زیرا که من چند لحظه در مسند تو نشستم اینقدر صدمه دیدم و اذیت و آزار کشیدم 😳در این اندیشه ام که تو که یک عمر بر این مسند نشسته ای چه مقدار آزار خواهی کشید و صدمه خواهی دید ☀️تو به عاقبت کار خود نمی اندیشی و در فکر کارهای خود نیستی !!! ‌‌‌‌🔸 پیام رسان ایتا : در کانال راه سعادت ، میهمان ما باشید 👇 🆔 @saadatway