من گاهی خودم رو در زمان پیامبر فرض میکنم میگم خب باید اسب داشته باشیم شمشیر داشته باشم با اون امکانات زندگی کنم روی زمین بخوابم. این غذا رو بخورم گاز و ماشین ظرف شویی ندارم و کلا میرم توی اون شرایط میفهمم مشکل ما برای آدم شدن اصلا ابزار ها نیستن. مشکل ما استفاده کردن از نعمت های خداست و ما از ابزارها که نعمت های خدا هستند کمال بهره رو نمیبریم همش ایراد میگیرم. درسته که ابزارها باید کامل بشن. اما همون ناقصش هم میشه ازش استفاده کرد. ما عجله داریم و همه چیز رو ساده و آسون بدون درد سر میخواهیم. یک کم هم حاضر نیستیم به خودمون سختی بدیم. نهج البلاغه و قرآن کاغذی هست. میشه حفظ کرد میشه خوند ولی ما فکر میکنیم باید نسخه دیجیتالیش باشه تا کار انجام بدیم اون هم برامون میسازن باز هم ازش ایراد میگیریم کلا انسان جزع فزع میکنه. قرآن هم میگه به نظرم یعنی همین.