بسوزم از دل و جانم ، برای حضرت هادی ز زهر کینه جان داده ، فدای حضرت هادی واویلا آه و واویلا... ** به زهرا تسلیت گوییم ، عزای نور عینش را همان که کشته شد مظلوم ، غریبانه به سامرا واویلا آه و واویلا... ** چنان از زهر نامردان ، ازو سوزانده شد پیکر که هر دم ناله سر میداد ، کجایی سوختم مادر واویلا آه و واویلا... ** ببین مادر ببین مادر ، که سر تا پا شرر گشتم چو فرزندت حسن من هم ، ببین پاره جگر گشتم واویلا آه و واویلا... ** ز بس مظلوم بودم من ، شدم از غصه آکنده عدو در پیش چشمانم ، زکینه قبر من کنده واویلا آه و واویلا... ** ببین مادر عطش گشته ، به من غالب در این غوغا دم آخر کنم گریه ، به یاد روز عاشورا واویلا آه و واویلا... ** میان مقتا عشقش ، حزین و خونی و عریان حسینت ناله سر میداد ، انا العطشان انا العطشان واویلا آه و واویلا... ** ز بسکه تشنگی غالب ، شده بر سبط پیغمبر حسینت دود می دیده ، همه جا را دم آخر واویلا آه و واویلا... ****** شاعر: امیر عباسی