✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوال: پسر پنج ساله من بسیار نامرتب است. احساس می کنم خیلی به او امر و نهی کردم، در حال حاضر به گونه ای شده که اگر وسایلش به هم ریخته باشد یا حتی گم شود، اصلاً برایش مهم نیست. مثلاً مداد تراشش را گم کرده نمی رود وسایلش را مرتب کند تا پیدا شود.اصرار فراوانی می کند که من مداد تراشم را به او بدهم و من هم معمولاً نمی دهم تا وسیله خودش را پیدا کند؛ ولی باز هم برایش مهم نیست. در نهایت هم قید نقاشی کردن را می زند؛ اما مرتب نمی کند. من باید چکار کنم تا مسئولیت پذیر شود؟ پاسخ: ☘ آن قدر مسئولیت به او ندهید، تا مسئولیت پذیر شود. خودتان جواب سوالتان را دادید. مشکل ما مادرهای فرهیخته پَر ریخته است! یعنی شما بسیار توانمندید؛ ولی به آنچه می دانید، نمی توانید عمل کنید. ✔️روش خود را اصلاح کنید. یک بچه پنج ساله و اصطلاحاً زیر هفت سال، نیاز به کمی شلختگی دارد. نیاز دارد گاهی به هم ریخته باشد. ✴️وقتی زیاد به او امر و نهی کنید، به قول معروف از آن طرف بام می افتد. *⃣ وقتی نمیتواند مداد تراشش را پیدا کند شما این را به یک بازی تبدیل کنید و به او بگویید: «وای! این تراش ناقلا کجا رفت؟ » ✔️ یعنی روشتان را عوض کنید و دوست همزبان و همسِن او شوید. 🧒وقتی میگوید: «تراش من نیست! تراشت را بده»، بگویید: «تراشت چون یک گوشه تنهاست، دارد گریه می کند!» ✳️مانند یک بازی با او حرف بزنید. او به حرف شما توجه می کند، چون شما دارید از زبان اشیاء با او عاطفی حرف می زنید. به این شیوه با هم دنبال تراش بگردید. ⭕️امکان دارد همچنان حالت سرخوردگی داشته باشد و هم راهی نکند. شما همین طور آرام آرام در این بازی وارد شوید و اجازه بدهید که او هم آرام آرام بیاید. ✳️امکان دارد در مراحل اول به خاطر شدت واکنش منفی هیچ حرکتی نکند؛ ولی شما همین طور که مثلاً از آشپزخانه به اتاق بچه می روید، صدا کنید و بگویید: «آی مدادتراش آبی؟ مداد تراش آبیِ پسر خوب من؟ کجا رفتی؟ کجا قایم شدی؟ یه ریزه خودت را نشان بده. من و علی کوچولو می خواهیم بیایم و تو را پیدا کنیم. 🔆 آن قدر این را به یک بازی هیجانی دلپسند تبدیل کنید تا فرزندتان حس کند که اگر با شما همراه نشود، ضرر می کند ؛ چون از یک بازی خوب و شیرین دور مانده است. 💢بازی را ادامه دهید، حتی اگر تراشش زیر پای شما آمد، آن را به زیر پای کودک هدایت کنید یا جلوی چشمش بفرستید و بگویید این مدادتراش تو را خیلی دوست داشت. 🔶جوری بازی کنید که با یک افتخاری حس کند که او مدادتراش را پیدا کرده است و از این طریق او را به یک نظم کودکانه دعوت کنید؛ بعد هم یک جشن کوچک بگیرید؛ مثلاً با یک تکه کیک یا بریدن تکه نان به شکل دایره ای و مالیدن مقداری خامه یا کاکائو روي آن این کار را بکنید و مثلاً جشن تولد پیداشدن مدادتراش را بگیرید. ‼️ البته سعی کنید بیش از اندازه وارد قصه های خیالی نشوید؛ ولی اگر بچه دچار مشکل شده، نیاز دارید که تا حدودی فضای خیالی اش را رنگی کنید. ‼️حواستان باشد برای بچه هایی که خیالاتشان گسترده است، اگر این کار را بکنید، دیگر شما را رها نمی کنند؛ یعنی در هر مسئله ای می خواهد جشن تولد بگیرد. 💮حواستان باشد که فرزندتان را بشناسید. می توانید از زبان مدادتراش با بچه حرف بزنید و آن را سر انگشتتان بگذارید و ببوسید وبگویید: «وای! من این مدادتراش را خیلی دوست دارم، آفرین مدادتراش خوب که پسر من را دوست داشتی! دیدی که پسر من چقدر خوب است و توانست تو را پیدا کند.» بعد مثلاً انگشت کوچک خود را پایین مدادتراش کنید و از زبان مدادتراش بگویید: «ولی من غصه خوردم؛ چون تنها بودم. بین کاغذهای مچاله شده بودم. نمیشه من را بیشتر دوست داشته باشی و یک جای خوب بگذاری تا من گم نشوم؟ » 🌱به زبان مدادتراش با بچه حرف بزنید و بخواهید او با مدادتراش حرف بزند. 🧡 در کل حرف زدن با اشیاء در سن کودکی، یکی از روش های تربیتی است که ما از طریق گیاهان و حیوانات این کار را خواهیم کرد و این سیستم تربیتی را خواهیم داشت. 📔 مثل داستان کلیله و دمنه که یک داستان انسانی است اما از طریق حیوانات. https://eitaa.com/sabkezendegikareemane 🌿🌿🌿🌿🌿🌿