من معتقدم سنگدلی خصلتِ زشتیست
برعکسِ کسانی که به این دردِ دچارند
من عاشقِ اینم که فقط عشق بورزم
حتی به کسانی که مرا دوست ندارند
حساسم و حساسیتم دستِ خودم نیست
باید همه را راضی و خرسند ببینم
من عاشق اینم که لبِ خلقِ خدا را
هر ثانیه در حالتِ لبخند ببینم
شاعر شدهام تا همه را دوست بدارم
جز عشق به همنوع در اندیشهی من نیست
ایکاش یکی حرفِ مرا درک کند که...
بی عشق در این عالَمِ فانی نتوان زیست
یک عمر بدی دیدم و نادیده گرفتم
بخشیدن هر گونه خطا عادت من بود
بیچاره کسانی که به نفرت گذراندند
عمری که به اندازهی یک پلک زدن بود
ای خلق سراسیمه در این فرصتِ کوتاه
بیهیچ دلیلی همه را دوست بدارید
اصرار بورزید به تغییرِ شرایط
در مزرعهی سینهی خود عشق بکارید