یارب
گریز آخر شب هفتم
تیری که نشست
به گلوی شیر خواره، سه شعبه یا مسماره
خم شده قدِّ ارباب، رباب شده بیچاره
میکوبه رو سینه میگه پسرم
میخوام آروم بشم ولی نمیشه
گهوارتو آوردن آروم بشم
گهواره که برام علی نمیشه
تو رفتی و کارم شده، گریه جای لالایی
عمه شده مستمع، روضه های لالایی
صادق اویسی
@sadeghoveysi