چه نیک داورى است خداوند، و نیکو دادخواهى است پیامبر، و چه نیکو وعدهگاهى است قیامت، و در آن ساعت و آن روز اهل باطل زیان می برند، و پشیمانى به شما سودى نمیرساند، و براى هرخبرى قرارگاهى است، پس خواهید دانست که عذاب خوارکننده بر سر چه کسى فرود خواهد آمد، و عذاب جاودانه که را شامل میشود.
آن گاه جمعیت را مخاطب ساخت و فرمود:
«مَعاشِرَ الْمُسْلِمینَ الْمُسْرِعَةِ اِلى قیلِ الْباطِلِ، الْمُغْضِیَةِ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبیحِ الْخاسِرِ...ایهاً بَنیقیلَةَ! ءَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبی وَ اَنْتُمْ بِمَرْأى مِنّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدى وَ مَجْمَعٍ، تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ، وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجیبُونَ، وَ تَأْتیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغیثُونَ...»
اى مسلمانان! که براى شنیدن حرفهاى بیهوده شتابان بوده، و کردار زشت را نادیده میگیرید...اى پسران قیله *، آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم در حالى که مرا میبینید و سخن مرا می شنوید، و داراى انجمن و اجتماعید، صداى دعوت مرا همگان شنیده و از حالم آگاهى دارید، و داراى نفرات و ذخیره اید، و داراى ابزار و قوه اید، نزد شما اسلحه و زره و سپر هست، صداى دعوت من به شما می رسد ولى جواب نمیدهید، و ناله فریاد خواهیم را شنیده ولى به فریادم نمی رسید...
⚫️مقدمه روضه
درکتاب نزهه الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه ابوبکر رفتم عمر بن خطاب و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. ابوبکر گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد.
ابوبکر گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. عمر گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند.
ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت:نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (ص).
"پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت
ابوبکر گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند.
ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود.
➖بزرگ ترین هتک ها نسبت به این وجود مقدس شد. او محور کائنات است. ناموس خداست. در قیامت که جای هیچ تخلفی نیست، وقتی حضرت وارد می شود، ندای «غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ»به گوش می رسد. حتی انبیا باید سر را به زیر بیندازند. مگر بی حساب و کتاب است؟ چه اشکال دارد سرشان بالا باشد؟ غیرت حق اجازه نمی دهد. وقتی به محشر می آید، در محاصره ملائکه است. پوشش کامل دارد و ندا می رسد سرها را به زیر بیندازید. فدک چنین بانویی را غصب کردند. اما ظلم آنها به غصب فدک منتهی نشد بلکه در جهت استحکام حکومت غصبی شان به خانه فاطمه زهرا حمله کردند .
☑️روضه
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُالشَّهِیدَةُ، الْمَغْصُوبَةِ حَقُّهَا، الْمَمْنُوعَةِ اِرْثُهَا، الْمَکسُورَةِ ضِلْعُهَا، الْمَظْلُومِ بَعْلُهَا، الْمَقْتُولِ وَلَدُها.
رنگ پاییز، به دیوار بهاری افتاد
بر در خانۀ خورشید شراری افتاد
فاطمه ظرفیت کل ولایت را داشت
وقت افتادن او، ایل و تباری افتاد
تکیه بر در زدنش درد سرش شد به خدا
او کنار در و در نیز کناری افتاد
فضَرَبَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ؛
آنقدرضربۀ پاخورد به در تا که شکست
شماها کنایه فهمید، ببینم از این مصرع چی می فهمید؟
آنقدر ضربۀ پا خورد به در تا که شکست
آنقدر شاخه تکان خورد که باری افتاد.
یه وقت دیدن صدا زد: آه یا فضّة! إلیک فخذینی فقد و اللَّه قُتِل ما فی أحشائی من حمل؛
وقت افتادنش رو زمین، تا فاصله به هوش آمدنش، نمی دونم چقدر طول کشید؟! اما به محض اینکه به هوش اومد پرسید علی رو کجا بردن؟
بعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمه
غربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمه
میخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه
"هرچه شد بین در و دیوار شد" یا فاطمه
ــــــــــــــــــــــــــــ
📎پی نوشتها
* قیله ؛ زنی که قبیله اوس و خزرج از نسل آن زن می باشند.
** حدیقه الشیعه ج۱ص۳۲۶به نقل از نزهه الکرام ج۱ص۲۳۲
🌺 والسلام علی من اتبع الهدی 🌺
🚩🇮🇷🇵🇸
╭─═ঊঈ🕊❤🕊ঊঈ═─╮
https://eitaa.com/joinchat/3920691917C9a79f3a574
╰─═ঊঈ🕊❤🕊ঊঈ═─╯