#وصایا_و_لحظات_احتضار
🩸وقتی که فاطمه زهرا سلاماللهعلیها از مولا علی علیهالسلام حلالیت طلبیده و سیل اشک از چشمان مولا جاری میشود...
در نقلی آمده است:
ساعات آخر عمر شریف صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بالای سر آن بانو نشسته و وصایای آن حضرت را میشنید.
بانوی دو عالم بعد از اینکه سفارش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به مولا نمود، فرمودند:
📋 يَا ابنَ عمّي! إنّي راضيةٌ عَنكَ،فَهل أنتَ راضٍ عَنّي؟
▪️ای پسر عمو! من از شما راضیام اما آیا شما هم از من راضی هستید؟
📋 خَدِمتُك بِقَدْرِ جُهدي و طاقَتي و أَعَنتُكَ عََلَى دُنياكَ مِقدارَ قُوّتي
▪️من تا میتوانستم و هر چه که در توانم بود در زندگیام به شما خدمت نمودم...
📋 و بَعدَ ذٰلِكَ فإنّي أَعتَرِفُ بِالتَّقصيرِ في حَقّكَ فَسٰامِحْني
▪️اما با همه حال، اعتراف میکنم که در حق شما کوتاهی نمودهام؛ پس مرا حلال کن...
📋 فَبَكَى عليُّ عليهالسّلام و قال: يا بنتَ المصطفى و يا سيّدة النساء! رُوحي لِرُوحكِ الفِداء
▪️در اینجا بود که مولا علی علیهالسلام به گریه افتادند و فرمودند: ای دختر مصطفی! از سروَر همه زنان! روح و جانم به فدای تو.( این چه حرفی است که میگویی؟!)
📚 الکوکب الدُّرّی،حائری،ج۱ ص۲۵۱
✍ به التماس نگاه یتیمهای خودت
به دستهای کریمانهی دعای خودت
بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت
برای پهلو و بازو و دست و پای خودت
فقط برای نرفتن دعا کنی؛ باشد؟
برای بی کسی من دعا کنی؛ باشد؟
تو بار رفتن بستی، علی حلال کند؟!
تو بین بستر هستی، علی حلال کند؟!
تو بین شعله نشستی، علی حلال کند؟!
تو بین کوچه شکستی، علی حلال کند؟!
تو را به جان حسینت نگو حلالم کن
از این غریب بخر آبرو، حلالم کن
کمی مراقب خود باش... فکر جانت باش
به فکر من نه... کمی فکر کودکانت باش
تو باش! با تن زخم و قد کمانت باش
بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش
همان که بست در این خانه دست حیدر را
مخواه باز ببیند شکست حیدر را...