در زمان امام صادق صلوات الله علیه
دو برادر بودند یکی محب خالص و
یکی دشمن خالص روزی محب خالص
با امام صادق صلوات الله علیه از جایی
رد میشدند، از دور برادر خود را دید
رنگش تغییر کرد، امام از او پرسید چه شده؟
چیزی نگفت تا سه بار بعد حضرت فرمود:
آیا میترسی برادرت به من اهانت کند؟
عرض کرد بله.
امام پرسید دوست داری حالش خوب
شود و در همان حال با گوشهی چشم
نگاه کرد به برادرش، ناگهان از دور با
حال گریان آمد برادر و افتاد به پای
حضرت،حضرت او را بلند کرد و فرمود
[إذا أردنا أحداً فهکذا نجذبه] اگر کسی
را بخواهیم چنین او را جذب کنیم!
📚حسین سیدالشهدا
حقیقت بلا انتها ص٤٠٢
چی میشه یابنفاطمه
یه گوشه چشم نگام کنی
با اون نگاه فاطمی دلمو کربلا کنی...