. دستے براے جستجو از دست داده چون پیڪرش را مو به مو از دست داده چشمان خود را با همان تیرے ڪه آمد غرقِ شتاب از روبرو، از دست داده بے خاصیت! افتاده گریان؛ پاره پاره مَشڪے ڪه دیگر آبرو از دست داده تعریف خواهد شد پس از این نام ِ «سقا»: لب تشنه مردے ڪه گلو از دست داده در خیمهٔ تاریخ ما هم تشنه ماندیم در علقمه ساقے سبو از دست داده یک تیرِ گریان در دهانش گیر ڪرده دیگر توانِ گفتگو از دست داده آمد برادر... إنڪسارش ڪشت ما را قامت-خمیده؛ رنگ و رو از دست داده اربابمان تنها نه ڪه یار و علمدار پشت و پناهش را بگو از دست داده شد خیره بر ماه و سپس زد زیر گریه آخر رقیه(س)-جان؛ عمو از دست داده! 🖤 @Abalfazleeaam