🕊👱🕊👱🕊👱🕊
#داستان_واقعی
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_۵۹
*═✧❁﷽❁✧═*
هیچ وقت دوست نداشت ❌که دیگران فکر کنند که آدم خوبی است. این سال آخر روزه داری و دیگر مراقبت های معنوی💖 را بیشتر کرده بود.
تا اینکه ماجرای مبارزه♨️ با داعش پیش آمد، هادی آنجا بود که از خلوت معنوی خود بیرون آمد🚶 او به قول خودش مرد میدان جهاد بود، شجاعتش💪 را هم قبلاً اثبات کرد. حالا هم میدان مبارزه ایجاد شده بود👌
#دست_سوخته
از بالاترین ویژگی های آقا هادی که باعث شد در این سن کم، ره صدساله را یک شبه طی کند طهارت درونی 💝او بود.
برخلاف بسیاری از انسان ها که ظاهر و باطن یکسانی ندارند، هادی بسیار پاک و صاف 😍و بدون هرگونه ناپاکی بود. حرفش را می زد و اگر اشکالی در کار خودش می دید سعی در برطرف نمودن آن داشت✅
یادم هست اواخر سال 🗓1390 آمد و در حوزه کاشف الغطاء نجف مشغول تحصیل📚 شد. بعد از مدتی کار پیدا کرد و دیگر از شهریه استفاده نکرد❌
آن اوایل به هادی گفتم: نمی خوای زن 💞بگیری؟
می خندید 😁و می گفت: نه، فعلاً باید به درس و بحث برسم👌
══ ೋ☘🌟☘ೋ═══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
کانال سفیـــران زینبیــــون
@safiranzenabiyoon
🕊👱🕊👱🕊👱🕊