رفقا... یادش بخیر... اولین باری که من رفتم کربلا... واقعا جلوی در حرم دو زانو نشستم... یعنی پایی دیگه نبود که منو ببره... باید اول میشکستم... تا دوباره از نو خود حسین بسازه دلم رو... دل هرچه شکسته تر... مقرب تر....