. ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺
🍃🌺 💥 *سه دقیقه در قیامت💥*
🌺
🔹
#قسمت_چهل و هفتم
💠 قسمت قبل :... چه حقی داشتيد در مورد يک زن نامحرم و يک انسان اينطور شوخی کنيد؟
🔆 *باغ بهشت*
🌀 از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم، این بود که برخی بستگان و آشنایان که قبلاً از دنیا رفته بودند را دیدار کردم.
💢 یکی از آنها عموی خدابیامرز من بود. او در بیمارستان هم در کنار من بود. او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سؤال کردم: عمو این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟ گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم.
💫 پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما گذاشت. شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد.
☸️ اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را بین خودشان تقسیم کردند و فروختند و... هیچکدام آنها عاقبت بخیر نشدند.
🔰 در اینجا نیز همه آنها گرفتارند. چون با اموال چند یتیم این کار را کردند. حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم.
🔶 بعد اشاره به درب دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو درب دارد که یکی از درب های باغ برای پدر شماست که به زودی باز میشود.
❇️ در نزدیکی باغ عمویم، یک باغ بزرگ بود که سرسبزی آن مثال زدنی بود. این باغ متعلق به یکی از بستگان ما بود. او به خاطر یک وقف بزرگ، صاحب این باغ شده بود.
💥 🌹با تشکر*🌹
🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺