بخش آخر ☘ قطع تعلق از خلق، علامت توحید علامت انقطاع به حق، چشم طمع و امید از جمیع موجودات پوشیدن است. دل را از ما سوی الله قیچی كردن است. «إِلَهِی‏ هَبْ‏ لِی‏ كَمَالَ‏ الِانْقِطَاعِ‏ إِلَیك‏»[۶] وقتی فقط خدا را مؤثر دیدی می‌توانی لایق محضر حق شوی و وقتی برای غیر خدا تأثیر قائل هستی، لایق حضور در محضر نیستی و در جمله وصل راه پیدا نمی‌كنی زیرا با خود چند بت یدك می‌كشی. و شاید سرّ اینكه به ما می‌گویند: این ذكر را تكرار كنید، همین است كه توحید در وجود ما نهادینه و مستقر شود. بعضی از علما می‌گویند: بار اول كه ذكر را می‌گوییم اشاره به توحید در مقام ذات و تكرار آن اشاره به توحید در مقام فعل است. یعنی تنها ذات الهی را مؤثر در عالم ببیند و هر كار و فعل خیر و درستی انجام می‌شود فاعلیت حقیقی از آن خدای سبحان است و نواقص كارها به انسان نسبت داده می‌شود. اگر در گفتار به توحید ذات و فعل اشاره می‌كنم ولی قلبم شهادت نمی‌دهد، منافق هستم و خدعه و نیرنگ دارم. وقتی در قبال كار مثبت توقع تشكر از خلق دارم در واقع فاعلیت كار مثبت را به خود نسبت داده و منافق و مشرك شده‌‌ام چون كار درست، كار خداست و واسطه فیض اولیای خدا هستند.