🌷تفحص با توسل به علیه‌السلام 🍃 اوایل سال ۱۳۷۲ در فکه مشغول تفحص بودیم. چند روزۍ بود هر چه بیشتر می گشتیم، شهیدۍ پیدا نمی کردیم. آن روز صبح، کسے که مےخواند به امام‌رضا علیه‌السلام متوسل شد و مصائب و کرامات ایشان را خواند. در میان از امام رضا علیه‌ السلام خواست که امروز دست ما را خالے برنگرداند. - هنگام غروب بود و ما مأیوس از پیدا کردن شهید. آخرین بیل ها هم به زمین منطقه عملیاتے والفجر مقدماتے می خورد تا دست خالے به مقر برگردیم. تکه اۍ لباس توجهمان را جلب کرد. 🍃 بالاخره توسل به امام رضا علیه‌السلام جواب داده بود. وقتے جیب هاۍ شهید را براۍ یافتن مدارک شناسایے مےگشتیم، آیینه اۍ کوچک یافتیم که پشتش تمثال امام رضا علیه‌السلام نقش بسته بود. ناباورانه متوجه شدیم نامش هم  سید رضاست از شهداۍ ورامین. - مادرش بدون اینکه از ماجراۍ توسل ما خبر داشته باشد، مےگفت پسر من علاقه ارادت خاصے به امام رضا علیه‌السلام داشت. 🌿 راوی: مرتضی شادکام 📚 ، نوشته حمید داود آبادی ╔══❖•°🌺 °•❖══╗ ❣@sahebazaman_12 ╚══❖•°🌺 °•❖══╝