نمیدانم که آیا تا کنون دلپذیرتر از این کلیپ دیدهاید یا خیر؟
نمیدانم برای بیان میزان علاقه ام به این کلیپ چگونه و با چه کلماتی بنویسم؟
حس این پیر مرد و اعتقادش و شوق زیارتش و عجله اش و و ...
میگوید:
چند روز پیش، قبل از محرم ، رو به قبله ام کردند. مُردم . امام حسین را در هیبت یک سوار دیدم و گفتم:
هاان؟ حسین ... یعنی میگی [تمام شد؟] ... امسال نروم؟ ... هان؟ ههه گفت: دِ پاشو.. پا شو.. برو... پاشو.. به این زیارت قسم در هیئت و هیبت یک سوار دیدمش.. پیشم اومد.. پاشو.. دِ برو.. بخدا دیدمش. گفت پاشو.. پاشو.. من هم بلند شدم(زنده شدم) .. (خانواده ام) گفتند هان؟ چیه؟..گفتم به من تخم مرغ بدید بخورم.. چیزی بدید بخورم..
...
تصویربردار پرسید :از این زیارت چه دیدی؟
...
از عماره اومدم شامیه.. سه روزه در راهم.. بعد از اینجا میرسم پیش امام علی..بعد از اونجا میرم کربلا... میرم کربلا... پیشِ حبیبم... پیش حبیبم...پیش عزیزم.. پیشِ طبیبم... پیش طبیبم.. . پیشِ حسین... پیشِ حسین...
https://eitaa.com/sahebtvfa