✨﷽✨
🏴حضرت رقیه
✍عمادالدین حسنبنعلیبنمحمد طبری، در کتاب کامل بهایی مینویسد: «دخترک سهچهارسالهای از خاندان امامحسین در خرابۀ شام، شبهنگام خواب پدر را دید، و بهانۀ پدر نمود و یزید گفت سر پدر را برایش ببرند.»
دختربچه در سن سهچهارسالگی نیاز به محبتش خیلی بیشتر میشود. از طرفی دیدید وقتی بهانه میگیرد، مدام گریه میکند؟ یعنی وقتی چیزی میخواهد، میزند زیر گریه. آنقدر گریه میکند که به نفسنفسزدن بیفتد. حضرت رقیه هم آنقدر گریه کرد که یزید گفت: «او چه میخواهد؟» گفتند: «پدرش را.» گفت: «سرش را برایش ببرید. شاید ساکت شود.» ببینید چه حراملقمهای بود!
سر بریدهای که بارها از روی نی به زمین افتاده بود، چوب خیزران بر لبها خورده بود، لبهایش خشکیده بود و تیری بر پیشانی مبارک نشسته بود را برایش بردند. گفت: «این کیست؟» گفتند: «این سر پدرت است.» طبری مینویسد: «سر مقدس را آوردند و در کنار دختر قرار دادند، آن دختر از غم پدر فریادی برآورد و جان داد.»
🏴شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت