سلام صبح زیبای پاییزیتون بخیر دیروز یکمی باهم دیگه خودمونی صحبت کردیم واز معایب اینترنت گفتیم نمیدونم خودم را می گم بچه گیام چه زیبا وپر هیجان بود هیچ وقت کسی منو با موبایل آروم نمی کرد همیشه با خواهر وبرادرام توی حیاط خونه جمع می شدیم وبا یک تکه زغال توی حیاط یک زمین لی لی می کشیدیم وبه نوبت بازی می کردیم بعضی وقتها هم وسط بازی به خاطر جرزنی یکیمون یک دعوای جانانه می کردیم وباهم قهر می کردیم ولی دو دقیقه بعدش شروع به قربون صدقه هم می رفتیم یادش بخیر چه حالی داشت راستی شما از بازیهای بچه گیتون چیا را به یاد می یارید؟؟