[ســآحـِݪ‌‌ِآࢪامـِشٰ]
-و ما چه میفهمیم از هر لحظه در انتظار ِمرگ بودن و چیزی برای از دست دادن نداشتن .. 💔 #فلسطین تسلیت
-باز باران با ترانه میخورد بر بام خانه خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ -باز باران، باگلوله، با سِتم های فراوان می خورد بر بامِ یادم آید روزِ باران -گردش آن دیوِ صهیون، مست و سرکش در کنار دشتِ ویران، بین اجسادِ فراوان -کودکی ده ساله بودم زارو نالان جسمِ لرزان، روحِ خسته، -با دوچشم کودکانه زیرِ آوار مادرم را غرق در خون دیدمَش -سوی دیگر خواهر شش ماهه ام را داخلِ گهواره بی جان دیدمَش -می دویدم اینسو آنسو پُر بهانه، باصدای عاجزانه، غرقِ وحشت -میشنیدم از پرنده داستانهای غم انگیز از لب ِبادِ وزنده، ظلم‌های رقبت‌انگیز -وَندر این غوغا و آشوب می شنیدم از رهِ دور آن نداهای رهایی گام های آشنایی -خواهم آمد! بانوای آسمانی با پیام شادمانی پُـر توان باش کودک ِمن، با شعارِ استقامت پایداری،استقامت پایداری | ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐🇵🇸🖤