- می‌روم سمت جنون با پَر معدنچی‌ها عاشقی چیست؟ همان باورِ معدنچی‌ها - صورتش سرخ شد از سیلیِ اعماقِ زمین هرچه عشق است، فدای سر معدنچی‌ها - کوه اگر شرم کنَد، کار کمی خواهد بود پیشِ دلواپسیِ مادرِ معدنچی‌ها! - بغض! آوار شد و اشک زمانی نگذاشت تا بگیرم خبر از دخترِ معدنچی‌ها -توی این حادثه چیزیست که دنیا فهمید جز خدا نیست کسی یاور معدنچی ها...! ✍🏻ــ رسول مختاری‌پور 🖤 ➥𝒔𝒂𝒉𝒆𝒍𝒆_𝒂𝒓𝒂𝒎𝒆𝒔𝒉࿐