امام حسین خوبم تو صحنه ی کربلا داداششو صدا زد گفتش داداش خوبم سردار با وفایم سقای بچه­ هایم این بچه­ ها تشنه ­اند غمگین و دل­خسته­ اند عباس شتابان دوید تا که به میدان رسید با دشمنان زود جنگید خود را به آب رسانید گفتا به آب عباس: « آقام غریب و تنهاست» از تو نمی خورم من بر لب نمی ­زنم من زیرا حسین زهرا فرزند پاک مولا در بین سیل غم ها لب تشنه است و تنها ═══‌🖤ℒℴνℯ🖤══ 🥀@sahele_aramesh313🥀