#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2
#دعا_دوم_7
قسمت 12
✳️ قطع روابط با بنى هاشم
قريش متوجّه شد كه ابوطالب از برادر زاده خود سخت دفاع مىكند، ناچار در دارالنَّدْوَه كه محلّ شوراى آنان بود گرد آمده و پس از مشورتهاى زياد تصميم گرفتند كه صحيفهاى بدين مضمون بنويسند كه هيچ يك از ما حقّ هيچ گونه معامله و داد و ستد ومعاشرت و رفت و آمد و حتّى يك كلمه مكالمه با بنىهاشم نداشته باشد. پس نامه را به مضمون فوق نوشته و همگى امضا كردند و هم قسم شدند و آن را پيچيده در خانه كعبه آويختند.
چون خبر اين صحيفه به ابوطالب رسيد، سراسيمه از خانه بيرون شد و به نزد قريش شتافت و گفت: اين خبر چيست كه شنيدهام؟! آنان اظهار كردند: اى ابوطالب! بيا برادر زاده خود را به ما تسليم كن و خود بر تمام ما امارت و آقايى نما، ابوطالب گفت: عجب مردمان بى انصافى هستيد، من اولاد خود را به شما بدهم كه او را به قتل برسانيد!
هجرت به شعب ابى طالب
آنگاه به نزد بنى هاشم برگشت و گفت:
عَلَيْكُمْ يا بَنى هاشِمٍ وَحِصْنَ الشِّعْبِ.
اى بنى هاشم! براى حفظ جانتان داخل شعب ابى طالب شويد.
پس همگى وارد شعب ابى طالب كه درّهاى بين دو كوه بود گرديدند.
ابوجهل و عاص بن وائل و نضر بن حارث و عقبة بن أبى مُعَيط اطراف شعب پاس مىدادند و مراقب بودند كه كسى داخل شعب نشود و طعامى به مسليمن نرساند.
كسى نمىتوانست علناً آذوقه براى ايشان ببرد، ابوالعاص بن ربيع داماد آن حضرت در تاريكىهاى شب با صدمات زيادى مقدارى طعام و گندم و خرما بر شترش بار كرده و نزديك شعب كه مىرسيد شتر را رها كرده و خود مىرفت و شتر آذوقه به افراد شعب مىرساند.
چون ابوطالب از ابوجهل و دستيارانش خائف بود، شبى چند بار جاى بستر رسول خدا صلى الله عليه و آله را در شعب عوض مىكرد مبادا مشركين نيمه شب بر سر او بريزند و آن بزرگوار را به قتل برسانند.
مدّت سه تا چهار سال با كمال سختى و فقر و تنگدستى در شعب باقى ماندند، چنان كار بر آنها سخت شده بود كه فرياد گرسنگى اطفالشان از بيرون شعب شنيده مىشد!
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج3، ص: 13
دعای
#دوم
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_2
🆔
@sahife2