مختصر غفلت و اسراف وَ نَبِّهْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ، وَ نَعْسَةِ الْمَخْذُولِينَ. و مرا از خواب غافلان و از خواب‏آلودگى اسراف‏كاران و از چرت خوارشدگان، بيدار فرما. «الْغَافِلِين»: تعريف غافل از جهتى مى‏تواند همان تعريف غفلت نيز باشد. راغب اصفهانى در تعريف غفلت مى‏گويد: غفلت همان سهوى است كه به خاطر كم‏توجّهى و كم‏هشيارى، نصيب انسان مى‏گردد. خداوند متعال در قرآن كريم غافل را اينگونه توصيف مى‏كند: (وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِّ وَ الْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغفِلُونَ): «به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم، آنها دل‏هايى دارند كه با آن حقايق را دريافت نمى‏كنند و چشمهايى دارند كه با آنها نمى‏بينند و گوش‏هايى دارند كه با آنها نمى‏شنوند، آنان همانند چهارپايان، بلكه گمراه‏ترند. آنها همان غافل ماندگان هستند.» (اعراف/ 179.). به عبارتى غفلت اين است كه انسان صاحب عقل و قلب باشد و در او تمام قدرت و استعدادِ لازم براى درك و فهم دنيا و آخرت و بصيرت در امور كلّى و جزيى، مادى و معنوى موجود باشد، آنگاه اين قدرت را در راه امور ناچيز هدر دهد. حكيمى گفته: «اصل غفلت، محروميّت است». پس انسان غافل هميشه در محروميّت از فيوضات الهى و استفاده از نعمت‏هاى ربّانى به سر مى‏برد. «الْمُسْرِفِين»: اسراف، معانى گسترده‏اى دارد. گاه به زياده‏روى در خوردن و آشاميدن اطلاق مى‏شود (اعراف/ 31.) و گاهى به انتقام‏گيرى و قصاصِ بيش از حد (اسراء/ 33.) و بعضى اوقات به انفاق و بذل و بخششى كه بيش از حد باشد (فرقان/ 67.) و گاهى در داورى و قضاوت كردن كه منجر به كذب و دروغ مى‏شود (غافر/ 28.) و نيز به اعتقاداتى كه منتهى به شكّ و ترديد مى‏شود (غافر/ 34.) و بعضى مواقع نيز به معنىِ برترى جويى و استكبار و استثمار است. كما اينكه قرآن فرعون را به عنوان مسرف معرفى كرده. (دخان/ 31.) و بالاخره گاه به معنى هرگونه گناه مى‏آيد. (زمر/ 53.) پس مسرِف كسى است كه اين گونه اسراف‏ها از او سر مى‏زند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2