📚و يكى از مسائل بسيار مهمى كه به عهدۀ علما و فقها و
#روحانيت است، مقابلۀ جدى با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادى شرق و غرب و مبارزه با سياستهاى اقتصاد سرمايه دارى و اشتراكى در جامعه است، هر چند كه اين بليه دامنگير همۀ ملتهاى جهان گرديده است و عملاً بردگى جديدى بر همۀ ملتها تحميل شده و اكثريت جوامع بشرى در زندگى روزمرۀ خود به اربابان زر و زور پيوند خوردهاند و حق تصميمگيرى در مسائل اقتصاد جهان از آنان سلب شده است و على رغم منابع سرشار طبيعت و سرزمينهاى حاصلخيز جهان و آبها و درياها و جنگلها و ذخاير، به فقر و درماندگى گرفتار آمدهاند
📚و كمونيستها و زراندوزان و سرمايه داران با ايجاد روابط گرم با جهانخواران، حق حيات و ابتكار عمل را از عامۀ مردم سلب كردهاند و با ايجاد مراكز انحصارى و چند مليتى، عملاً نبض اقتصاد جهان را در دست گرفته و همۀ راههاى
#صدور و
#استخراج و
#توزيع و
#عرضه و
#تقاضا و حتى
#نرخ_گذارى و
#بانكدارى را به خود منتهى نمودهاند و با القاى تفكرات و تحقيقات خود ساخته، به تودههاى محروم باوراندهاند كه بايد تحت نفوذ ما زندگى كرده و الاّ راهى براى ادامۀ حيات پابرهنهها، جز تن دادن به فقر باقى نمانده است و اين مقتضاى خلقت و جامعۀ انسانى است كه اكثريت قريب به اتفاق گرسنگان در حسرت يك لقمه نان بسوزند و بميرند و گروهى اندك هم از پرخورى و اسراف و تعيشها جانشان به لب آيد.
📚 به هر حال اين مصيبتى است كه جهانخواران بر بشريت تحميل كردهاند و كشورهاى اسلامى به واسطۀ ضعف مديريتها و وابستگى، به وضعيت اسفبار گرفتار شدهاند كه اين به عهدۀ علماى اسلام و محققين و كارشناسان اسلامى است كه براى جاىگزين كردن سيستم ناصحيح اقتصاد حاكم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههاى سازنده و دربرگيرندۀ منافع محرومين و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفين و مسلمين را از تنگنا و فقر معيشت به درآورند.
البته پياده كردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههاى اقتصادى آن و مقابله با اقتصاد بيمار سرمايه دارى غرب و اشتراكى شرق، بدون
#حاكميت همه جانبۀ
#اسلام ميسر نيست و ريشه كن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حكومت اسلامى همچون جمهورى اسلامى ايران نيازمند به زمان باشد،
📚ولى ارائۀ طرحها و اصولاً تبيين
#جهتگيرى_اقتصاد_اسلام در راستاى حفظ منافع محرومين و گسترش مشاركت عمومى آنان و مبارزۀ اسلام با زراندوزان، بزرگترين هديه و بشارت آزادى انسان از اسارت فقر و تهيدستى به شمار مىرود و بيان اين حقيقت كه صاحبان مال و منال در حكومت اسلام هيچ امتياز و برترىاى از اين جهت بر فقرا ندارند و ابداً اولويتى به آنان تعلق نخواهد گرفت، مسلّم راه شكوفايى و پرورش استعدادهاى خفته و سركوبشدۀ پابرهنگان را فراهم مىكند.
📚و تذكر اين مطلب كه ثروتمندان هر گز به خاطر تمكن مالى خود نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشور اسلامى نفوذ كنند و مال و ثروت خود را به بهانۀ فخرفروشى و مباهات قرار بدهند و به فقرا و مستمندان و زحمتكشان، افكار و خواستههاى خود را تحميل كنند، اين خود بزرگترين عامل تعاون و دخالت دادن مردم در امور و گرايش آنان به اخلاق كريمه و ارزشهاى متعالى و فرار از تملق گوييها مىگردد و حتى بعض ثروتمندان را از اينكه تصور كنند كه مال و امكاناتشان دليل اعتبار آنان در پيشگاه خداست متنبه مىكند. خلاصۀ كلام اينكه بيان اين واقعيت كه در حكومت اسلامى بهاى بيشتر و فزونتر از آنِ كسى است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت
📚و همۀ مديران و كارگزاران و رهبران و روحانيون نظام و حكومت عدل موظفند كه با فقرا و مستمندان و پابرهنهها بيشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمكنين و مرفهين، و در كنار مستمندان و پابرهنهها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگى است كه نصيب اوليا شده و عملاً به شبهات و القائات خاتمه مىدهد، كه بحمد اللّٰه در جمهورى اسلامى ايران، اساس اين تفكر و بينش در حال پياده شدن است.
📕صحیفه امام، جلد: ۲۰، صفحه: ۳۳۹
@sahifeh_engelab