📚آنهايى كه دم از اقتصاد مىزنند و زيربناى همه چيز را
#اقتصاد مىدانند از باب اينكه انسان را نمىدانند يعنى چه، خيال مىكنند كه انسان هم يك حيوانى است كه همان خورد و خوراك است! منتها خورد و خوراك اين حيوان با حيوانات ديگر يك فرقى دارد. اين چلوكباب مىخورد؛ او كاه مىخورد؛ اما هر دو حيوانند.
📚اينهايى كه زيربناى همه چيز را اقتصاد مىدانند اينها
#انسان را
#حيوان مىدانند. حيوان هم همه چيزش فداى اقتصادش است. زيربناى همه چيزش [است] الاغ هم زيربناى همه چيزش اقتصادش است. اينها انسان را نشناختند اصلاً كه چه هست. ما بايد باورمان بيايد به اينكه مملكت ما همه چيزش را فدا مىخواست بكند براى اسلام. الآن هم مىآيند به من مىگويند ، مكرر - دستجمعى، تنهايى - كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم. معقول است كه بگويد من شهيد بشوم براى اينكه شكمم سير بشود؟ براى شكمش مىخواهد شهيد بشود؟! كسى معقول است كه تقاضاى شهادت بكند براى شكمش؟ همچو معقول نيست اين معنا ، تقاضاى شهادت براى اينكه ادراك كرده است كه در شهادت موت نيست؛ يك حيات جاويد است، براى
#حيات_جاويد است كه اين تقاضاى شهادت مىكند.
📚زيربنا
#توحيد است، زيربنا عقايد حقّۀ الهى است؛ نه زيربنا شكم باشد. اينهايى كه اقتصاد را
#زيربنا مىدانند، اينها منحط كردند انسان را از حدّ انسانيت به حد يك حيوانى، مثل ساير حيوانات؛ اين هم مثل ساير حيوانات.
🔶صحیفه امام، جلد: ۹، صفحه: ۴۵۰
@sahifeh_engelab