دیکتاتور انتخاباتی
هر انتخاباتی که بر ما میگذرد، بیشتر به ظلمی که در سال ۸۸ به مردم و نظام روا داشته شد، پی میبریم. اما ظلم بزرگتر آن است که اجازه دهیم، حوادث آن سال و رفتارهای دیکتاتورمآبانه میرحسین موسوی به دست فراموشی سپرده شود.
مگر دیکتاتور کسی نیست که میکوشد تمایلات خود را بر دیگران تحمیل نماید و در صورت مواجهه با هرگونه مقاومتی آن را سرکوب میکند؟ موسوی در آن سال، بدون یک خط سند، نظام جمهوری اسلامی را به تقلب در انتخابات محکوم کرد. نظامی که در آن، حسن روحانی به خاطر چند هزار رأی بیشتر در سال ۹۲، بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شد و نظامی که در سال ۱۴۰۲ صادقانه، اعلام کرد حدود ۳۰۰هزار نفر در تهران، آرای باطله به صندوقها انداختهاند و تنها ۴۱ درصد از مردم در انتخابات، شرکتکردهاند، توسط موسوی، به تقلب چند میلیونی متهم گردید.
در نتیجه، کشور برای چند ماه به آشوب کشیده شد، دشمن جری شده و تحریمهایش را تشدید نمود و امنیت و آرامش از زندگی مردم، رخت بربست. همه اینها فقط از آن رو بود که اکثریت مردم ایران به تمایلات موسوی، توجهی نکردند و شخص دیگری را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب نمودند. مسئله، این بود که او تمایل داشت حرف، حرفخودش باشد! و وقتی با رأی مردم، مواجه شد آن را برنتافت.
اکنون و پس از گذشت بیش از یک دهه، نباید اجازه داد، ظلمی که بر کشور روا داشته شد، فراموش گردد و جای ظالم و مظلوم، دگرگون جلوه داده شود.
مسئله اصلی فتنه ۸۸ نه تقلب، بلکه تغلب بود. موسوی و اطرافیانش، در پی غلبه بر رأی و نظر مردم بودند، لکن مقاومت نظام اسلامی، آنها را ناکام گذاشت.
@sajjadsakeni