برای که می‌ایستاد، شانه‌ هایش را باز میکرد و سینه‌ اش را میداد جلو یک بار بهش گفتم: چرا سر نماز اینطوری میکنی؟ گفت: وقتی نماز میخونی مقابل ارشدترین ذات ایستاده‌ ای! پس باید خبردار بایستی و سینه‌ ات صاف باشد. + چمران‌ را‌ میگوید... 📚مرگ‌ از‌ من‌ فرار‌ میکند