🔴حکایت متهم ردیف ۹ یک پرونده( که اگر در ایران می ماند، مجازاتش بسیار سبک تر از مرگ بود) که به رومانی گریخت تا مجازات نشود...
حضرت سلیمان (ع) روزی در کنار ندیمی نشسته بود که ملکالموت (عزرائیل ) درآمد و سخت به او مینگریست، وقتی عزرائیل بیرون رفت ندیم از سلیمان پرسید این چه کسی بود که چنین به من نگاه میکرد؟ حضرت سلیمان (ع) گفت: ملکالموت بود، ندیم بسیار هراسان شد و از سلیمان خواست به باد فرمان دهد تا وی را به سرزمین هندوستان ببرد شاید از اجل گریخته باشد و اجلش به تأخیر افتد.
سلیمان (ع) به باد فرمان داد تا ندیم را به هندوستان ببرد، ندیم به هندوستان برده شد، سپس در همان ساعت ملکالموت برگشت. سلیمان از وی پرسید که آن نگاه تیز تو به ندیم ما، برای چه بود؟
عزرائیل گفت: بسیار متعجب بودم زیرا فرموده بودند تا جان ندیم را همین ساعت، قبض کنم، اما در سرزمین هندوستان!
ولی متعجب بودم زیرا میان این مرد و هندوستان مسافت بسیار زیادی بود، به همین سبب تعجب کردم تا آنکه خودش خواست به آنجا رود.
"هنگامیکه اجلشان به سر رسد، نه میتوان ساعتی درنگ کرد نه پیشی گرفت." اعراف/۳۴
#ظهورنزدیک_است
انتشار مطالب کانال
#صالحانُ_المهدی صدقه جاریه است.
#صالحین_ری
به ما بپیوندید
👇👇👇👇👇👇👇👇
@salehanolmahdi_rey