🕊 🌹 💐نبض آسمان تند می‌زد. انگار خورشید به زمین هجرت کرده بود. نعمت الله بر مرداد و روزهای گرم آن سلام کرد در حالی که آفتاب مقیم خانه‌شان شده بود و دلشان دولت سرای قدوم ابراهیم، ستاره ای از جنس شعله‌های گرم و نورانی خورشید سال ۴۸ شمسی. 💐ابراهیم ریشه‌های محکم و جاری‌اش در خاک و زادگاهش دامغان با انوار هفت رنگ توکل، توسل و عشق و ایمان، صبر و گذشت و امید شکل گرفت و محکم شد. تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد. شبنم وجود او در میان صبح سبز عاشقی رخ گشود. بسیجی عاشقی که راهی میدان نبرد شده بود. قدم هایش مثل نسیم سبک بال بود و چون کوه استوار. هم اویی که تک تیرانداز بود و گاهی بی‌سیم‌چی اما آسمان تنها شاهدی بود برای او و ابرها هم نوای او در لحظه‌های بارانی و خیس ابراهیم. بهمن ۶۴ از راه می رسید اروند می‌خروشید و نخل‌ها در گوش نسیم ذکر وصل می‌خواندند و در امتداد اروند به یاد غروب‌های سرخ و غریب، سر خم آورده بودند. 💐عملیات والفجر ۸ بهترین روزهای ابراهیم رقم خورد. او در هنگامه آواز زیباترین ترانه‌های آب و میان دستان سخاوتمند اروندرود به دیدار معبودش شتافت و یازده سال در بهت و حیرانی این وصل و دیدار ماند. 💐از آن پس در سال ۷۵ اروند کنار پلاک و اندکی از جسم ابراهیم را برای قرار دل بی قرار شهر به آغوش زادگاهش هدیه کرد. او در غروبی بس سرد و غمگین مهمان یاران و دوستانش در گلزار شهدای شهرش شد. 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan