بهحاج قاسم گفتم مرا با خودت به سوریه ببر
عباس افزون که یکی از فرزندانش را پس از انقلاب شهید انقلاب کرده است، در طول جبهه چشمانش در حمله شیمیایی حلبچه دچار آسیب شد و یک ترکش هم یادگاری دارد.
او میگوید: حاجقاسم در طول دوران جنگ هم همیشه جلوتر از نیروهایش بود وقتی به همرزمان میگفتیم چرا؟ میگفتند اگر ایشان نیاید که قدرت پیدا میکند، برود اگر او جلو نباشد که شما جرأت نمیکنی بروی فرمانده لشکر اصلا استراحت نداشت، رزمندگان میگفتند خداوند خودش همه برنامهها را برای فرمانده منظم میکند ایشان هیچ وقت خستگی نداشت.
همرزم حاجقاسم از سالهای بعد از جنگ هم گفت، اینکه هر وقت حاجقاسم کرمان میآمد بخصوص در ایام فاطمیه در بیتالزهراء به دیدنش میرفتم، به من میگفت، آقای افزون تو نیروی امام زمانی چند سری احوالم را پرسید گفتم خوبم.
حتی به سردار گفتم، من را ببر با خودت به سوریه ببر که حاجی گفت، تو سنت بالا هست وقتی بیای آنجا دشمن میگوید اینها نیرو نداشتند که این پیرمرد رو با خودشون آوردند.
┄┅┅❅🔸🔹🔶🔲🔶🔹🔸❅┅┅┄