او
این شعر جریان داره👇
خلاصه بگم: چند وقتیه مشهد نرفتیم و مادرم برای تولد امام رضا(ع) مولودی داشت، روزای قبل از مولودی خواب زیارت مشهد رو دیده بود, ضمنا گله میکرد ک امام رضا(ع) چرا ما رو نطلبیده بعد چند وقت و.....
خلاصه ک یکی دوروز مونده ب مولودیمون, دعوتمون کردن ی امامزاده و گفتن ک قراره پرچم امام رضا(ع) رو بیارن!! زیادم شلوغ نبود کلی پرچم رو بوسیدیم و زیارت کردیم و..... حالا این شعر پایین, مرتبط با این موضوعه
.
خواب دیده مادرم, رفته به پابوس رضا(ع)
گریه میکرد که چرا, دورم من از مولا رضا(ع)
ای امام مهربان, قسمت نشد پابوس تو
ما که دوریم از تو, اما آمدی, تو پیش ما.....
@salihpoets