معلای من👆🏻سالهایی که روی در و دیوارهای حرم و خیابونهای قم، بنرهای بزرگ معلی رو میدیدم و با اینکه اسمش رو نمیدونستم سعی می‌کردم مثلش بنویسم سال ۸۶ اون موقع مثه الان نمونه های زیادی از معلی وجود نداشت. اینترنت مثه الان همه جا در دسترس نبود گوشی ها ساده بود. فقط یه مغازه لوازم خوشنویسی تو پاساژ قدس بود که هر وقت میرفتم یه آقایی مشغول نوشتن این خط زیبا و تازه اختراع شده بود. یبار چندتا نمونه ازش بصورت کپی گرفتم خدامیدونه چقد اون چندتا کار رو نگاه کردم و چه زمانهای زیادی به جزء جزء حرکت‌ها زل میزدم. مسحور کننده بود. اگه همون سالها پی معلی رو گرفته بودم خیلی با امروز فرق می‌کرد. سالها مشغول تحصیل و دنبال مقاله و آزمون و امتحان و .... کلا معلی رو رها کردم . خداحافظی کامل. وقتی خودآموز میخوای یاد بگیری خیلی نیازه یکی بهت انگیزه بده. ولی حتی من تایید هم نمیشدم. چون خوشنویسی رو یه کار خیلی بیخود میدونستن.حتی هنر جذابی هم نبود براشون. همین مساله باعث یه قهر چندین ساله شد . هیچ استادی کنارم نبود کمکم کنه. منو بکشه بالا. ولی من اون اشتیاق رو همیشه داشتم. تو نهادم بود. اتفاقهای زیادی افتاد و من آزاد شدم. به خودم برگشتم. از اینکه ارزش کارم رو ندونن نترسیدم . چشمم دیگه سرمشق های زیادی رو دیده بود . دستم توانمند تر شده بود. ولی تصمیم گرفتم هر طور شده اصولش رو یادبگیرم. و امروز هنرجوهای خوش قلمی دارم که بادیدن کارهاشون ذوق بی وصفی پیدامیکنم. و این حسرت همیشه هست که چرا زودتر نرفتم اصولی یادبگیرم. اگه شماهم به هنری یا فنی اشتیاق دارید و ندای درونتون صداتون میزنه ✅️بسم الله بگید