#عرفان_اسلامی
#استاد_امینی_نژاد
#بانوان
#زناشویی_در_عرفان_اسلامی ۵
اما اوج کار محیالدین ابنعربی در تبیین انگیزه دوم در مسئله نکاح و زناشویی است، چنانچه وی میگوید شاید بتوان از فضای حاکم بر اقوال و افعال و سیرهی پیامبراکرم- همین معنا را استشمام کرد.
ابنعربی براين باور است انگیزه نهایی عارف کامل مکمّل از عمل زناشویی، دستیابی به عصمت از گناه و رسیدن به عفاف نیست، زیرا این معنا، به صورت متعارفِ آن در حق چنین فردی ـ که در حد عصمت يا نزديک به آن است ـ تقریباً بیمعناست، حتی انگیزه متعالی او، رسیدن به فراغت قلب و یا حتی ایجاد مثل و استمرار نسل نیست، بلکه سرّ نهایی کار عارف کامل مکمّل در عمل زناشویی صرفاً اعمال شهوت است!
کثرت زوجات رسول الله- از یک طرف و قلّت فرزندان آن جناب از سوی دیگر، نشان میدهد که مراد آن حضرت از ازدواجهای متعدد، خود نکاح و عمل زناشویی بوده است، ابنعربی در کلمات خود دو مورد دیگر را نشان میدهد که نکاح و جماع در آن دو نیز تنها برای اعمال شهوت است، یکی نکاح اهل جنت و بهشتیان است که هیچ انگیزهای در آنجا جز شهوت و لذت شهوی وجود ندارد و دیگری نکاح حیوانات است که در آنجا نیز گرچه تولید مثل نیز معمولاً و به صورت طبیعی وجود دارد اما هدف حیوان تنها رسیدن به لذت شهوی است. (ابنعربی، همان).
محیالدین در باب ۲۷۰ فتوحات میگوید: در نکاحی که جهت صرف شهوت صورت میپذیرد، عبودیتی کامل وجود دارد که درک آن برای اکثر عارفان نیز پوشیده است و جز اندکی از اهل عنایت آن را درک نمیکنند و عموم مردم نیز شرافت این نوع نکاح را نه تنها ادراک نمیکنند، بلکه آن را زشت و قبیح دانسته و چنین عملی را شهوتی حیوانی و به دور از مقام انسان معرفی میکنند، غافل از آنکه خود به شکلی ناخود آگاه برترین اسم را بر آن گذاشته و آن را شهوتی حیوانی مینامند که از ماده حیات و زندگی الهام میگیرد (ابنعربی، ج ۲، ص۵۷۴)
تحلیل ابنعربی از وجود بندگی سطح بالا در عمل زناشویی نیز جالب و برای اهل معرفت قابل دقت است، وی میگوید، غالباً در یک فرایند قهرآمیز که دو طرف قاهر و مقهور وجود دارد، لذت از آن قاهر است نه مقهور الا در عمل زناشویی که لذت از آن مردی است که در حین عمل زناشویی مقهور طرف مقابل است بهگونهای که هرچه این مقهوریت به درجه بالاتری صعود میکند و ضعف و فتور خاص بر مرد چیرهتر میشود؛ لذت شدیدتر میگردد تا آنکه بر مرز لذت مُفینه و شهوت محوکننده میرسد و مرد در نقطهای قرار میگیرد که در نهایت ضعف و مقهوریت کامل، حالت بیخودی از خود و فنا بدو دست میدهد و این اوج بندگی عارفانه و تبلور اضمحلال انانیت است که در دل عمل زناشویی وجود دارد (ابن عربي، همان)
محیالدین در فص محمدی ـ از فصوص الحکم ـ مسئله را با مقداری تفصیل بيشتري ارائه کرده است. وی در آنجا آميزش و نکاحی که برای مجرد شهوت باشد را به دو قسم تقسیم میکند؛ یک قسم آنجاست که مرد بدون آنکه حقیقت اصلی شهوت و روح آن – يعني محبت و شوق خداوند – را مد نظر قرار دهد به عمل زناشويي مي پردازد یعنی در غفلت از حق تعالی، از زن لذت برده و در او فنا مییابد، در اینجا شهوت او صورت و ظاهری است که از روح آن غفلت شده است. اما قسم دوم آنجاست که مرد از حقیقت شهوت و لذت باخبر است و با علم یقینی و یا شهود عینی با فناء در زن ،خود را از انانيت آزاد و در تجربه نيستيِ خويش، حقيقت بي تعين را در مييابد و فانی در حق میشود . این نوع از شهوتگرایی محض در عمل زناشویی تنها از آنِ عارف کامل است (قیصری، ص۴۸۰)
به همین جهات است که یکی از اوصاف قطب و انسان کامل الهی، علاقمندی به زنان و رغبت به کثرت نکاح با ایشان است (فأما القطب و هو عبدالله و هو عبد الجامع.... کثیر النکاح راغب فیه محب للنساء) (ابنعربی، ج۲،ص۵۷۳) ابنعربی در ادامه همین گفتار به نکتهای کلیدی در سلوک اسلامی اشاره میکند و آن این است که معنویت اسلامی در نقطه اوج خود، چنانچه حق بُعد روحانی را بهطور کامل رعایت میکند، حق بُعد طبیعی و جسمانی را نیز در حد کامل و بر اساس موازين شرع بجا میآورد و از روی میزان عدل، ميانه روي را وجهه همت خويش قرار مي دهد. «...یوفی (القطب) الطبیعه حقها علی الحد المشروع له و یوفی الروحانیه حقها علی الحد للالهی یضع الموازین و یتصرف علی المقدار المعین» (ابن عربي، همان) .
@salmanraoofi