🔆زمان از نظر ملاصدرا و پروفسور پل دیویس 🔆قسمت سوم ⬅️خلاصه نظر ملاصدرا این است که؛ ⬅️ملاصدرا زمان را امر دو قطبی می‌داند یعنی در فهم زمان عقل به کمک حس و یا حس به کمک عقل می‌آید و حرکت تفسیر عقل از محسوسات می‌باشد، از نظر او حرکت عام و فراگیر است یعنی همه جهان در حرکت است هیچ چیزی در جهان بدون حرکت وجود ندارد تا آنجا که وجود را همان حرکت و حرکت داشتن را لازمه هستی می‌شمارد. 💠 از طرفی دیگر او حرکت در هستی را یک نواخت مستمر و پیوسته می‌داند نه امر منفصل و مراحل جدا از هم بلکه سراپا یک امتداد واحد است، پس هویت جسم یا زمان و حرکت یک هویت امتداد دار است. ⬅️ علاوه برآن حرکت نه فقط در ظواهر و اعراض رخ می‌دهد بلکه در ذات و جوهر هو حرکت رخ می‌دهد بلکه حرکت در اعراض از حرکت در ذات نشات گرفته است و نظریه حرکت جوهری را در این باره ایشان اولین بار مطرح کرد اینکه ذات اشیاء تغییر می‌کند و دگرگون می‌شود. ⬅️ قبل از او معتقد بودند که حرکت در اعراض است و ذات ثابت است و موضوع حرکت تا موضوع ثابت نباشد حرکت معنا ندارد ولی ملاصدرا با ابتکار خودش ثابت کرد که عرض تابع ذات است و حرکت در عرض نمی‌تواند بدون حرکت در ذات اتفاق بیفتد و توانست حرکت در ذات و جوهر را اثبات و قابل قبول کند. 💠در این باره می گوید : " فتبدل المقادیر و الایون والاوضاع یوجب تبدل الوجود الشخصی الجوهری الجسمانی . و هذا هو الحرکه فی الجوهر ، اذ وجود الجوهر جوهر کما ان وجود اعرض عرض." 💠 با قبول حرکت جوهری جهان از درون یک پارچه حرکت و تکاپو و هدفدار می‌شود و مسئله گم شدن متحرک در حرکت هم به این صورت حل می‌شود که در حرکت جوهری پدیده نابود نمی‌شود بلکه رتبه وجودی او تغییر می‌کند. ⬅️ همچنین ملا صدرا حرکت را تبدیل قوه به فعل می‌نامد و منشاء حرکت پدیده را همان قوه نهفته در خود پدیده می‌داند. ⬅️او هر پدیده و کل جهان را دارای قوه می‌داند ، قوه در نظر او مجموعه استعداد های است که در زمان پیدایش هر پدیده به آن داده شده و پدیده برای بوجود آوردن آن استعداد ها به حرکت واداشته شده و هر چه به پیش می‌رود از قوای آن پدیده کاسته شده و به فعل هایش افزوده می‌شود تا اینکه قوایش پایان پذیرد و همه به فعل تبدیل شود و این لحظه لحظه مرگ آن است پس تبدیل قوه به فعل همان عمر پدیده استو عمر هر چیز زمان آن است ،چون دیگر نه قوه ونه حرکتی در کار است. 💠 تبدیل قوه به فعل همان حرکت جوهری یا نتیجه آن است زیرا در حرکت جوهری است که تبدیل قوه به فعل امکان پذیر می گردد و صورت می‌گیرد .پس هر چیزی که در تغییر و تبدیل و نو شدن و حرکت کردن است نمی‌تواند ازلی باشد و بی نهایت زمان برآن گذشته باشد ،یعنی بی نهایت تبدیل و تبدل بر آن صورت گرفته باشد زیرا می‌بینیم که هنوز هست و پایان نیافته است و چون دارد به سوی تبدیل بقیه قوه ها به فعل می‌رود پس ابدی هم نیست و تبدیل و تبدلها پایانی دارد. 💠ملاصدرا در اینجا مسئله بزرگ حدوث و قدم عالم را نیز حل کرده است ،جهان حادث است و قدیم نیست ؛ زیرا در حال تغییر و تغیر و تبدیل و تبدل است و چنین پدیده ای نمی‌تواند ازلی باشد و نمی‌تواند ابدی باشد بلکه حادث است و شروع و پایان دارد. 💠این نکته باید در اینجا اشاره کرد که از نظر ملا صدرا زمان پدیده مستقلی خارج از جهان وجود ندارد، بلکه زمان در نهاد خود جهان نهفته است زمان پس و پیش بودن حرکت های همین جهان و پدیده های آن است. ⬅️هستی موجودات به گونه ای است که آنها را زمانمند می کند همچنان که همین هستی آنها را مکانمند می‌کند و زمانمند بودن پدیده ها سنخیت آنها و پیوند ذاتی آنها را با زمان، می‌رساند. 💠این نشان می‌دهد که زمان از بیرون بر آنها تحمیل نمی‌شود بلکه خصلتی در درون آنهاست. . . . . . . . @falsafeh_nazari @salmanraoofi