24 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 1)علم لغت : سه نکته راجع به علم لغت نکته اول : زبان در طول زمان و مکان تطور پیدا میکند و به همین دلیل معانی لغات عوض میشوند آنچه مهم است این است که فقیه معنای آن زمان لغات را پیدا کند و با استفاده از کتب لغت قدیمی به تطور یا عدم تطور معنای لغت پی ببرد چرا که هر کتاب لغتی مسلما معنای رایج در زمان خود را نوشته لذا از این منظر کتب قدیمی تر لغت اهمیت بیشتری در فهم معانی لغات در زمان تشریع دارد . نکته دوم : آنچه در این مقام برای مجتهد مهم است اطلاع از کتب لغوی و مذاقهای متفاوت آنان است چرا که بعضی از آنها فقیه ، بعضی فیلسوف ، بعضی مفسر و... هستند و در ارائه معنی از علوم خود بهره گرفته و بعضا متاثر شده اند حتی بعضی از لغویون مثل ابن فارس مبانی خاصی در تفسیر معانی دارند و کل کتاب خود را با توجه به مبنای خاص خود به نگارش در آورده اند ، لذا فقیه متبحر کسی است که به کتب لغت آشنا باشد تا بتواند بهترین آنها را انتخاب کند و با توجه به مطالب گفته شده معنای خالص را بدست آورد .نکته مهم دیگر اینکه نکته سوم : در مورد علم لغت این استکه انس با این علم باعث تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی میشود . کلمات بسیاری در زبان عربی وجود دارد که اگر معنای فارسی هم به جای آنها قرار داده شود به ظاهر معنای درستی دارند اما معنای عربی آنها متفاوت است مثلا کلمه « وزغ » در عربی به معنای مارمولک است و جالب اینکه در بعضی از رساله ها غسل مستحبی کشتن مارمولک برای وزغ ذکر شده ، یا کلمه « ملاک » در عربی به معنای ستون است حال اینکه متبادر به ذهن ما از روایت « التقوی ملاک الدین » چیز دیگریست و یا قهرمانه در روایت معروف « المراة ریحانة و لیست بقهرمانة » « قهرمانة » به معنی رئیس دخل و خرج است در حالیکه در بعضی از ترجمه های معروف کنونی نهج البلاغه «قهرمان» ترجمه شده لذا انس با این علم برای تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی بسیار مهم است . 2)علم نحو : نکته مهم راجع به این علم دانستن ظرائف مسائل نحوی مثل قاعده تضمین است و بعضی ابواب غیر مشهور مغنی که باعث درک ظرافت های بیشتری از کلام عرب میشود و در غنای فقه مجتهد موثر است . 3) علم معانی : از آنجا که در اصل احتیاج به این علم تردید کرده اند ابتدا به اصل احتیاج به این علم و سپس به کار آیی آن رد جاهای مختلف میپردازیم صاحب انوار الاصول در مورد احتیاج به این علم برای اجتهاد میفرماید : نهایت مطلبی که در مورد تاثیرش در استنباط و اجتهاد گفته شده اینستکه : مطمئنا از مرجحات در دو خبر متعارض بلاغت و فصاحت است گرچه درست این استکه این دو از مرجحات نیستند چرا که گفتارهای ائمه معصومین متفاوت است قسمتی از آنها عبارت از خطب و مواعظند که در آنها قواعد فصاحت و بلاغت و نوآوریهای آن اعمال میشود مثل خطب نهج البلاغه و ادعیه صحیفه سجادیه و نظایر آنها و قسم دیگری برای بیان احکام فرعی و مسائل عملی صادر شده اند و همانطور که بر فرد آ گاه پوشیده نیست در آنها نوآوریهای فصاحت و بلاغت بکار نرفته و در واقع قسم اول مثل آیات قرآنی هستند در حالیکه قسم دوم مثل احادیث قدسی میباشند این مطلب علاوه بر آنچه گذشت است که ؛ واجب است بر مرجحات منصوصه اکتفا شود و فصاحت و بلاغت از مرجحات منصوصه نیستند . البته در اینجا مباحثی از علم معانی بیان مثل مسئله تقدیم ما حقه تاخیر و بابهای حقیقت و مجاز و کنایات و استعارات وجود دارد که دخالتی در فهم احکام از ادله لفظی دارند البته این مباحث در علم اصول نیز مورد بررسی قرار میگیرند اما مسائل دیگر این علم اثری در استنباط ندارند البته گاهی گفته میشود اثر با واسطه در استنباط دارد چراکه روشن میکند که کتاب خدا معجزه ای جاودان است 22. اما به نظر میرسد همانطور که متخصصان فن بلاغت گفته اند ، علم بلاغت یا معانی به اصطلاح امروز علم اسرار نحو و اهداف آن است و در آن از مدالیل ثانوی کلام و اهدافی که کلام به خاطر آنها خبری یا انشایی و... آورده شده و یا قیودی مثل مفعول ، حال یا تمیز در آن آمده بحث میکند لذا فهم دقیق کلام در گرو فهم این اهداف در کلام است و به وسیله این علم آنچه از دید نحوی پنهان مانده فهمیده میشود ، در نتیجه این علم در ظهور گیری و استظهار و فهم دقیق مقصود متکلم موثر خواهد بود. 📝 پی نوشت: 22.(انوار الاصول ج3ص628) ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi