🌺🌺 پایـی که جا مانـد 🌺🌺 🇮🇷 قسمت چهل و هشتم 🇮🇷 قسمت قبل:https://eitaa.com/salonemotalee/180 ✒ دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است. در این روزها حساسیت‌ها و مراقبت‌ های شدیدی از سوی نگهبان‌ها اعمال می‌شد. با وجود تنگناها و کمبود های فراوانی که داشتیم، از چند روز پیش، تعدادی از اسرا به صورت خودجوش تصمیم گرفته بودند، سالگرد پیروزی انقلاب را جشن بگیرند. جشن‌های ما ساده و دور از چشم عراقی‌ها بود. با پیشنهاد حاج حسین شکری تعدادی از بچه‌ها از هفته‌ها قبل مقدمات لازم را فراهم کرده بودند. تلاش من برای خرید ده عدد شمع بی‌فایده بود. مسابقه فرهنگی کار یزدان بخش مرادی بود. چند سوال درباره امام و انقلاب طرح شد. برندگان جایزه گرفتند. سوله‌های دیگر هم برنامه‌های مسابقات کُشتی، مشاعره و تئاتر داشتند. در مسابقه کشتی بچه‌ها جوری وانمود می‌کردند که به حالت عادی دارند کشتی میگیرند. روزهای بعد، کشتی‌گیران لو رفتند! جوائز مسابقات را از صنایع دستی خودمان تهیه کرده بودیم و شامل کلیه‌ بند، کلاه، شال، تسبیح و ... بود. بچه‌ها هر چه در توان داشتند، در اختیار مسئول فرهنگی قرار داده بودند. یکی از بچه‌های آذربایجان که ترک باسلیقه‌ای بود، عکس امام خمینی را روی پارچه سفید دشداشه با نخ حوله و پتو گلدوزی کرده بود. نقاشی‌اش کار علی یمانی بود. کار قشنگی بود. علی گفت: «برای ما که دسترسی به تلویزیون ایران و عکس امام نداریم، وجود یه نقاشی از امام نعمته. هرکس دلش برای امام تنگ می‌شه، بیاد این نقاشی رو ببینه!» بعضی از بچه‌ها دوده حمام را که از آبگرمکن‌های نفتی تهیه شده بود،با روغن مایع مخلوط کرده و با آن تصویر امام را رنگ‌آمیزی می‌کردند. بچه‌ها با همان حقوق یک و نیم دینارشان از ماه‌ها قبل شیرینی و شکر تهیه کرده بودند. با استفاده از شیر، شکر و خمیر های خشک شده نان، شیرینی درست می‌کردند.آشپزهای حزب‌اللهی با وسایلی که بچه‌ها تحویلشان داده بودند، شیرینی می‌پختند. امروز بعد از ظهر، دو، سه نفر از نگهبان‌ها، عطیه، حامد و سلوان شیرینی جشن پیروزی انقلاب را خوردند. مهندس غلامرضا کریمی به آن‌ها شیرینی تعارف کرد. سلوان به مهندس کریمی گفت: «شینو مناسبت؟! چیه مناسبتش؟» مهندس کریمی گفت: «سیدی مناسبتش،جاء‌الحق و زهق الباطل»!!! ◀️ ادامه دارد . . . با ما همراه باشید هر روز با یک قسمت از کتاب بی‌نظیر پایی که جا ماند قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/182