قسمت هشتم؛ کابالیست‌های زوهری، وجود «شرّ» در عالم را مرتبط با وجه «عدالت» یَهُوَه می‌دانند. چنان که در «درخت زندگی» کابالا، یعنی سفیراهای ده‌گانه یا «سفیروت»، ریشه‌ی شرّ در عالم در سفیرای چپ از سه سفیرای میانی (سه‌گانه مرتبط با احساس) با نام «گِووراه» (Gevurah) قرار دارد که مظهر «جلال» الهی محسوب می‌شود و عدالت خداوند و در نتیجه مجازات از آن حاصل می‌آید. سفیرای گِووراه در نقطه‌ی مقابل سفیرای «حِسِد» (Hesed / Chesed) قرار دارد که در تعلیمات کابالیستی (به‌ویژه کتاب «باهیر») مظهر «جمال» و زیبایی الهی و مرتبط با «رحمت» اوست. گِووراه مرتبط با مفهوم «خشیت» در برابر نیروی ربوبی است، عنصر آن «آتش» و رنگ مرتبط با آن «قرمز» است. تأکید بیش از اندازه دوربین فیلمساز بر سرخی خون و زنده و جاندار شدن شعله‌های آتش از دید کسانی که به طلسم «مانیسنیور پروئیت» و آن «فرشته» خوفناک و خونخوار دچار شده‌اند، قطعاً بی‌حکمت نیست و قرار است چیزی را به ناخودآگاه مخاطب القاء کند. وجه کابالیستی روح حاکم بر «عشای ربانی نیمه‌شب» به‌ویژه آن‌جا عیان می‌شود که بورلی کین و خود پدر جان پروئیت، در توجیه و حتی لزوم کشتن هم‌کیشان و خوردن خون ایشان با هدف «رستاخیز» دوباره، مرتب به مهابت و ترسناکی پدر آسمانی اشاره می‌کنند و عذاب‌های الهی منقول در کتاب مقدس را، به‌طور خاص طوفان نوح و عذاب نازل بر سدوم و عموره (قوم لوط)، یادآور می‌شوند. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee