👈 اعتقاد ما اینست که مرجعیت ما را ولایت بر عهده دارد. آقاست بالای سر ما. بله یک بحثی داریم که خب حالا اگر آقا را به چشم ظاهری نمی توانیم ببینیم، زیارتش بکنیم؛ بالاخره بخواهیم مطالبمان را، معارفمان را بگیریم چکار کنیم؟ فرمودند آن کسانی که در مسیر آقا هستند، در نقل روایت از اهل بیت علیهم السلام هستند بنام روات احادیث که همه شرایط دارد، به فقهایی که « صائناً لنفسه حافظاً لدینه، مطیعاً لأمر مولاه، مخالفاً لهواه » که هم خودشان را نگه می دارند به گناه نیفتند هم مطیع امر مولایند، دائماً اطاعت از امر آقا می کنند، چنین فقیهی می خواهیم. فقیهی که از آقا بی اطلاع باشد نه. مطیعاً لأمر مولاه. یعنی کأنّه این فقیه همینجور دم به دم با جانش، ولو چشم ظاهری این فقیه هم امام زمان عجل الله را نبیند، اما جان این فقیه دم به دم در محضر مولایش بقیة الله است. « مطیعاً لأمر مولاه مخالفاً لهواه » . اصلا دنبال هوا و هوس نیست. نه دنبال مرجعیت است؛ نه دنبال هوای شهرت است، نه دنبال هواهای دیگر است چون برای ما آخوندها که دیگر نباید هوا و هوس دنیا پول جمع کردن و مال مردم دزدیدن و نماز نخواندن، اینها که هوای ما نیست که، هوای ما منبر ماست؛ هوا و هوس ما می تواند منبر ما باشد؛ هوا و هوس ما می تواند محراب ما باشد؛ هوا و هوس ما می تواند کتاب نویسی ما باشد؛ هوا و هوس ما می تواند نماز جماعت ما باشد؛ امام جماعت شدن؛ منبر من، محراب من؛ امام جماعتی من؛ فقه من، اجتهاد من، مرجعیت من، رساله ی من، اینها همه می تواند هوای ما باشد؛ می تواند دست و پا گیر ما باشد. یک فقیهی پیدا کن که اصلا هیچگونه از این هواها او را نگیرد. ایشان فقط مطیعاً لأمر مولاه . مخالفاً لهواه صائناً لنفسه. این نفس سرکش را دائماً نگه می دارد، چون نفس را یک لحظه از او غافل شوی، این نفس چون تعلق به مادون دارد، آدم را اینسویی می کند. طبیعت نفس این است. خلاف هم نیست. نفس است دیگر. تعلق به چه دارد آقا؟ در معرفت نفس خواندید نفس تعلق به بدن دارد فلذا دم به دم این تعلق به بدن باعث می شود که نفس می تواند عقل را، جان را، قلب را، روح را، سرّ را، حقیقت انسان را، مقام ربانی او را، جنبه ی فطرت الهی او را، یک وقتی پرده بشود. نه. این فقیه کیست؟ فقیهی است که همیشه افسار به اسب چموش خود زده که هرگز این نفس چموشی نکند. رامش باشد. بر رویش سوار باشد؛ زندگی کند؛ بچه داشته باشد؛ ایشان هم آب بخورد، نان بخورد؛ گرسنه می شود؛ نیاز به حمام دارد؛ نیاز به رفتن دارد؛ نیاز به معاشرت دارد؛ مثل من و شماست دیگر. منتها این نفس را مواظبت می کند؛ دائماً افسار دستش است. هیچوقت این نفس نمی تواند چموش بازی در بیاورد. صائناً لنفسه. صائن. صون. همیشه حالت دژ مانندی دارد. حقیقت این فقیه، جان این فقیه، روح این فقیه، اتصال وجودی این فقیه با حضرت بقیة الله ولو با چشم ظاهری او را نبیند، اتصال وجودی اش با حضرت قائم آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم، اتصال وجودی اش با حقیقت « والعصر» که گفتیم عصر محمدی، صلّی الله علیه و آله و سلّم است؛ این باعث می شود این آقای فقیه دائماً حافظ نفسش است. حافظ دینش است؛ هیچگاه دینش از دست نمی رود. روش او روش الهی است. مطلقاً قلم او، فتوای او، حکم او، تمام شؤون او، فلذا نفرمود به دنبال کلّ فقها بروید اما « مَن کانَ مِنَ الفقا» معلوم می شود همه ی فقها توفیق ندارند اینگونه باشند. بین آن فقهایی که آنها « صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لأمر مولاه » اند، دنبال اینها بروید. آنهم فقیهی باشد که « لِیَتَفَقَّهوا في الدّین». « ألدّین». « ألدّین». ✍🏼 ________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد. ◀️کانال نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0