#استادصمدی_آملی
#ماجرای_توهین_به_علامه_طباطبایی
👈 آقای طباطبایی جان، که به رحمت اله رفته بودند، ما روزی، در درسی، محضر استادی، داشتیم، مصباح الانس میخواندیم
👈یکی از آقایان، قبل از درس شروع کرده بودیم با یکی از دوستان و عزیزان، داشتیم درس روز قبل را، در خدمتشون باهم، به روش طلبگیمون، مباحثه میکردیم، بعد یک آقا بنده خدا، بغلِ ما نشست.
👈 در سن خیلی بالا در حدود، شاید، ۶۰ سال که چند مدت قبل به رحمت اله رفت خیلی آدم خوبی بود، آدم خوب شد
⏪ ایشان رو کرد به ما، که خوش به حالتان در این سن و سال دارید مصباح الانس میخوانید
خیلی می نالید و به خودش می پیچید، و خودش شروع کرد به حرف زدن وحرف در امد، ما چیزی نپرسیدیم، گفت:
👈من کاری انجام دادم که، در رابطه با کارم میسوزم، با اینکه توبه هم کردم، و رفتم عذرخواهی هم کردم اما همیشه این خاطره در ذهنم مرتکز شده، میسوزم. بعد خودش بنده خدا شروع کرد گفت:
👈بر اساس تبلیغات یه عدهای، ما هم شدیم مخالف علامه طباطبایی جان، علامه طباطبایی که آقای حسنزاده فرمودند:
که من ۱۷ سال شبانه روز با او به سر بردم، شبها در خدمتش بودم، روزها بودم، و و...
یک مکروه از او مشاهده نکردم، من مشاهده نکردم، تا چه رسد، نعوذ بالله به حرام، تا چه رسد به ترک واجب، این بنده خدا، روحانی بود و عمامه به سر بود. عرض کردم بسیار مرد خوبی بود، بعدها هم که از آن موقعی که توبه کرد، خوب بود در این مسیر راه افتاده بود خوب بود، گفتم: چطور اینها گفت:
👈ما هم شده بودیم، بر علیه آقای طباطبایی جان و بر خودمان واجب دانستیم، که لعنش کنیم آقای طباطبایی را.
👈بعد گفت: روزی مترصد بودم یه جوری او را گیر بیارم، نوعا بنده چندین بار، تازه رفته بودیم اوایل پیروزی انقلاب قم،۵۷ مشرف شدیم قم، هنوز انقلاب پیروز نشده بود.
👈 بعد از پیروزی هم، چند ین بار آقای طباطبایی را در خیابان زیارت کردیم، اما بی توجه بودیم، نمیدانستیم آقای طباطبایی ایشون است، از منزل پیاده می آمدن حرم، مشرف میشدند بر می گشتند، این بنده خدا گفت: من مترصدبودم، که ایشان را گیر بیاورم و ادای تکلیف کنم تکلیف چیه؟ که لعنش کنم
👈 گفت آمدم سر خیابان قضا را، دیدم که ایشون داره، از خیابان ارم از طرف میدان صفایی دارد می آید به طرف حرم، جلوی مسجد محمدیه که الان جزء حرم شده، توسعه جدید، همین جا به او برخوردم بعد رفتم جلو به او گفتم: لعنت الله علیک. چه کرده بودم، وضع را، چه حالی پیش آورده بودم. جهال، جهال، داد از دست جاهل، بخصوص امان از دست، درس خوانده های جاهل، آن جاهل درس نخوانده، دزد بی چراغ، جاهل درس خوانده، خطرناکه، که دزد با چراغ است
🔸چو دزدی با چراغ آید
🔸گزیده تر برد کالا
👈 بله بعد گفت که: ایشون نه نگاهی کرد، نه اعتنایی کرد، نه حرفی زد، همان جور مشغول حال خودشون بودند رفتند به حرم.
حالا یکی ایشون نبود، دیگران هم همین طور رسمشون بود، طلبه ها رو تحریک کرده بودند، یه عده جاهلی و این حجت خدا را، این انسان الهی را، این صاحب المیزان را، که شهد الله به تعبیر امام: قدس سره: آن چینه دان یک عده ایی، وسیع تر از این ها بود
این قدر، کم چینه نبودن، کم حوصله نبودن، و ظرفیت داشتن، بلا به سر این بزرگوار نمیآوردند
به یقین باید، تفسیر المیزان، چندین برابر این نوشته می شد، قلم را کشید، بنده خدا از بس که فحش گرفتن، از بس که ناسزا گوش کردند
قلم را کشیدند، بعدگفت:
این کار را کردم و تکلیف خودم را ادا کردم
عین صحنه های کربلا را آدم در طول تاریخ می بینه که: عده ایی گفتند که: حسین را بکشیم، بریم بهشتی بشویم، تکلیفمون ادا شود با حسین کُشی. با لعن بر حسین، با لعن بر علی.
👈حالا این هم همینطور، بعد از مدتی مستبصر شدم، وفهمیدم که چه خطایی کردم، و چه جسارتی به یک عبد خدا، بنده صالح خدا کردم،
رفتم که، به یک طوری، از محضرشان عذرخواهی کنم. قضا را باز هم، همین جلوی درب مسجد محمدیه روزی ایشون، حالا این صحنه را یا از حرم برمیگشتند، یا به حرم مشرف می شدند، گفت: همین جا رفتم، محضرشون گفتم:
👈من همان طلبه هستم، که چند مدت قبل، یک ماه قبل، فلان، اومدم لعنت کردم، اومدم عذرخواهی کنم، که من اشتباه کردم گفت: این آقا به من می گفت: شهد الله، نه آن روزی که لعنش کردم، اصلاً نگاه کرد، که تو چه کسی هستی؟ چه کسی نیستی؟ نه امروز که عذرخواهی کردم، نگاه کرد، که تو چه کسی هستی؟ چه کسی نیستی؟
هیچ توجه نداشت، اینها در محضر این بزرگوار زانو زده بودند و همچنین، آقایان دیگر.
__________________
⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است.
🌿نجم الدین🔰🔰🔰
@samad10001
http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0