مشهد ایستگاه قطار فلکــــه آب باب الجواد خوندن شـــعره: باب الجواد(ع) راه ورود به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می رود صحن پیامبر اعظم(ص) کفشاتو در میاری که رو بال و پر ملائکه پا نذاری... زانوهات سست شده ناخودآگاه سجده میکنی شکر لله الحمدلله 💔 ممنونتم که یه بار دیگه طلبیدی راه میفتی به سمت تابلوهایی که اذن دخول روش حک شده... با دل شکسته شروع میکنی به خوندن: أَللَّهُمَّ إِنّی وَقَفْتُ عَلى بابٍ مِنْ... نگات میوفته به فرش های قرمزی که تو صحن پهن شده و یه عده زائر دارن روش نماز و دعا می خونن یکی دوتا زوج جوونو می بینی که نشستن حدس میزنی برای ماه عسل اومدن... یهو صدای خنده ی دوتا فندق که دارن بدو بدو می کنن نظرتو به خودش جلب می کنه... دلت قنج میره براشون و میگی: خوشبحالشون چه کیفی می کنن... قدم هاتو تندتر می کنی و میرسی به در ورودی صحن قدس... از آبخوری خوشگله وسط صحن دوتا لیوان آب میخوری... میرسی به ورودی صحن گوهرشاد لباتو میچسبونی به در ورودی و شروع می کنی گل بوسه چیدن... یکی دو قدم جلوتر داخل راهرو درای چوبی قهوه ای رنگ، دلتو از جا می کنه و میری تو آسمونا... چیزی نمونده برسی به جایی که گنبد طلای باصفاش که کبوترا دوروبرش پر میزنن مشخص بشه... آرامش کل وجودتو گرفته... حالا رسیدی جلو گنبدش... گنبدو تار می بینی چون اشکات مانع خوب دیدن شده اشکاتو پاک می کنی و ناخودآگاه دست راستت میره رو سینه و میگی: السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا(ع) زیارت قبول❤️ برا منم دعا کنید🙏 ✍🏻 |@samen131