«خودی» و غیر خودی» از منظر مقام معظم رهبری
خبرگزاری فارس: مقام معظم رهبری: « خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیاند، اما جریانات سیاسی، بله؛ جریانات خودی داریم، جریانات غیر خودی داریم.»
24 اکتبر، 2012
اشاره
بحث «خودی» و «غیر خودی» که حدود ده سال پیش از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد، سبقهای دیرینه دارد. با رشد قارچ گونه جریانات ضد انقلابی، یعنی همان غیر خودیها و نفوذ در لایههای جریانات وفادار به انقلاب، حضرت آیت الله خامنهای با احساس خطر نسبت به استحالة جریان خودی، جناح ها و جریانات سیاسی معتقد به نظام را از نفوذ غیر خودیهای برحذر داشتند. در این مقال سعی شده است تا دیدگاههای رهبر فرزانه انقلاب در بحث خودی و غیر خودی، مورد واکاوی دوباره قرار گیرد.
مستندات قرآنی و روایی بحث «خودی و غیر خودی»
خودی و غیر خودی را دارای قدمتی طولانی است؛ چه آنکه جنگ بین حق و باطل، کفر و ایمان، مَحرم و اجنبی، دوست و دشمن و ... قدمتی دیرینه دارد. مراجعه به مستندات قرآنی و روایی بر این مهم صحّه میگذارد که خودی و غیر خودی، مفاهیمی ریشهدار و دارای سابقهای طولانی به وسعت تاریخ بشریت است.
1.مستندات قرآنی: قرآن، مرزبندی بین حق و باطل، جبهة مؤمنین و کفار و تقسیم افراد به دو گروه خودی و غیر خودی را به صراحت مورد اشاره قرار میدهد.استفاده از اصطلاحاتی از قبیل «معه» و «مَعِیَ» و ... دلالت بر مبحث خودی بودن و اصطلاحاتی نظیر «دونکم» و ... بیانگر بحث غیرخودی در تقسیمبندی انسانهاست.
حضرت نوح (ع) ضمن تقسیم مردم زمان خود به دو گروه فوق الذکر، از خداوند متعال نجات از شرّ و غیر خودیها را طلب میکند و خداوند هم دُعای او را مستجاب کرده، میفرماید: «فَاَنجیناهُ و مَنْ معه».1 خدا همچنین هود و امت او را به دو دسته تقسیم نموده و دربارة آنها میفرماید: «فَاَنْجَیْناهُ و الذین مَعه برحمةٍ مِنّا و قَطَعْنا دابِرَ الذین کذّبوا بِایاتنا و ما کانوا مؤمنین»؛2 ما هود و کسانی را که با او بودند، به رحمت خود نجات دادیم و آنهایی که آیات ما را تکذیب کردند و ایمان نداشتند، به هلاکت رساندیم.
همچنین قرآن دربارة امت پیامبر اسلام (ص) خودیها را کسانی میداند که در برابر کفار سختگیرند، در حالی که با خود مهربانند؛ «محمدٌ رسولُ الله و الذین مَعَهُ اَشّدِاءُ علی الکفّار رُحَماءُ بَینَهمْ»؛3 محمد فرستاده خدا و کسانی که با او هستند [خودیها] بر کافران [غیر خودیها] سخت دل و شدید و با یکدیگر [خودیها] مهربانند. خداوند در آیهای دیگر میفرماید:«یا ایها الذین آمنوا لا تَتَّخِذوا بطانَةً مِن دونکم لا یَألونَکُم خبالاً»؛4 ای مؤمنین! از غیر خودی، کسی را به دوستی نگیرید که آنها از هرگونه شرّ و فسادی دربارة شما کوتاهی نمیکنند.
2. مستندات روایی: احادیث و روایات نیز بر وجود دو دستة خودی و غیر خودی تأکید دارند. در زمان ائمه طاهرین (علیهم السلام) شیعیان جهت اشاره به دو گروه خودی و غیر خودی از الفاظ و اشاراتی نظیر «نحن» و «هولاء» بهره میگرفتند. ائمه (علیهم السلام) نیز در تبیین دستهبندی فوق، جبهة خودی را با عنوان «دوستان خدا» و جبهة غیر خودی را با عنوان «دشمنان خدا» مخاطب قرار میدادند؛ به عنوان نمونه، امیر مؤمنان، علی (ع) در فرمایشی تأکید میکنند:«دوست پیامبر خدا، حضرت محمد (ص) کسی است که اطاعت پروردگار کند، هر چند که با آن حضرت نسبت فامیلی نداشته باشد و دشمن حضرت، کسی است که معصیت خدا کند، اگرچه از اقوام نزدیک آن گرامی باشد.»5
همچنین از منظر اهل بیت (علیهم السلام) مرز بین خودی و غیر خودی، همان کفر و ایمان است؛ چنانکه وقتی معاویة بن ابیسفیان میکوشید تا با استفاده از عباراتی مانند «ما و شما از یک قبیلهایم» خود را جزء جبهة خودی معرفی میکند، حضرت علی (ع) در پاسخی حکیمانه خاطرنشان کردند: «چنانکه گفتی ما و شما پیش از اسلام دوست بوده و با همه بودیم، اما آنچه دیروز ما را از هم جدا کرد، این بود که ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیدهایم و شما به انحراف کشیده شدهاید.»6
تأکید ائمه اطهار(علیهم السلام) بر وجود دو دسته خودی و غیر خودی، حتی در زیارتنامهها و ادعیه مهم نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ به گونهای که در فرازی از زیارت عاشورا بر وجود این دستهبندی تأکید شده است: «اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ و حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم»؛ من دوست و خواهان کسی هستم که دوست و خواهان شماست [خودی] و دشمن کسی هستم که با شما دشمنی کند [غیر خودی].