بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «استقامت، شرط ولایت» ✍️ مناسبت روز: در ماه بهار قرآن قرار داریم، لذا امروز نیز به تبیین یکی دیگر از آیات نورانی قرآن با بهره‌گیری از کتاب ارزشمند «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن کریم» که بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب در ماه مبارک رمضان درسال ١٣۵٣ تهیه شده، می‌پردازیم؛ ✅ جزء ٢۴، سوره فصلت، آیه ٣٠ «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» «همانا كسانى كه گفتند: پروردگار ما خداست، پس (بر اين عقيده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند (و مى‌گويند:) نترسيد و غمگين نباشيد و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مى‌شديد» ✍️ ابتدا چند نکته تفسیری تقدیم می‌شود: 1️⃣ «مقاومت» شرط باروری و ماندگاری، ايمان است: «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» 2️⃣ استقامتى ارزشمند است كه مداوم و طولانى باشد: «ثُمَّ اسْتَقامُوا» که كلمه‌ «ثُمَّ» براى زمان و فاصله‌هاى دور است. 3️⃣ مؤمنان مقاوم به جایی می‌رسند که فرشتگان بر آنها نازل مى‌شوند: «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ»؛ همانطور که طبق آیه ٢٢١ سوره شعراء، شياطين بر گناهكاران وارد می‌شوند: «هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلى‌ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّياطِينُ تَنَزَّلُ عَلى‌ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ» 4️⃣ مقاومتِ در راه حقّ، ترس و غم آينده ما را برطرف مى‌كند: «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا» 5️⃣ برای تحمل سختی‌های در راه خدا، باید به مردم بشارت بدهیم: «وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ» ✍️ در روایت آمده که در «ليلة المبيت» شبی که کفار و مشرکین مکه با همکاری تمامی قبایل می‌خواستند پیامبر (ص) را تکه تکه کنند، امیرالمؤمنین (ع) خود را فدایی حضرت رسول (ص) قرار داده و در جای ایشان خوابیدند! جناب ابوذر (ره) نیز در آن شب مأموریتی مهمی را برعهده گرفت تا رسول خدا را از خانه بیرون ببرد؛ او، حضرت را در میان کیسه‌ای قرار داد و به پشت خود گرفت و از خانه بیرون آمد‌؛ مزدوران قریش که خانه پیامبر (ص) را زیر نظر داشتند، وقتی ابوذر را دیدند به او گفتند چه چیز بر پشت خود حمل می‌کنی؟ ابوذر با خود گفت: «النَّجاةُ فِی الصّدق»: «نجات انسان در صداقت است»؛ گرچه در این امر خطیر، دروغ مصلحت آمیز اشکالی نداشت، لکن ابوذر با صداقت تمام گفت: در این کیسه پیامبر خدا است! آنها که باور نمی‌کردند، حضرت در کیسه باشند، فکر کردند که ابوذر آنها را مسخره کرده و او را از خود راندند؛ ابوذر در منطقه‌ای دورتر رسول خدا را بر زمین گذاشت؛ حضرت پرسیدند: ای ابوذر چطور شد در این موقعیت پرخطر، راستش را گفتی؟ ابوذر گفت: هرچه فکر کردم، دیدم دروغ گفتن، بلد نیستم! پس رسول‌الله فرمودند: «مَا أَظَلَّتِ الخَضراء، ولا أَقلَّتِ الغَبراء عَلَى رَجُلٍ أصدَقَ لَهَجَةً مِن أبي‌ذَرٍ»: آسمان بر سر کسی سایه نیفکند و زمین کسی را در برنگرفت که راستگوتر از ابوذر باشد و سپس از ابوذر جدا شده و پای در مسیر هجرت گذاشتند. (بحارالانوار، ج۲۲، ص۳۲۹) ❓شاید بپرسید بیان این ماجرا چه ارتباطی با آیه امروز دارد؟ ✅ در جواب باید عرض کنیم که یکی از مصادیق «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» در راه حق، هجرت است؛ هجرت از شهر و خانه و تمام داشته‌های دنیا با اطمینان به خداوند قادر متعال، چنانچه پیامبر اکرم (ص) و مسلمانان در صدر اسلام از شهر و دیارشان بدون هیچ ره‌توشه‌ای هجرت کردند! البته این هجرت با مهاجرت‌های امروز بعضی از ما به کشورهای دیگر، بسیار فرق دارد؛ چرا که مهاجرت‌های ما، اصولاً برای زندگی بهتر و رفاه بیشتر دنیوی است؛ هرچند که این رفاه ظاهری هم حکایتش «آوای دهل شنیدن از دور خوش است» می‌باشد! اما در اصل خروج از زیر پرچم توحید در کشور اسلامی ایران و قرار گرفتن در زیر سایه حکومت طاغوت در کشورهای بیگانه است! اما هجرتی که مصداق «ثُمَّ اسْتَقَامُوا» در آیه مورد بحث است، یعنی هجرت از ولایت طاغوت‌ها و شیاطین به سمت تحقق ولایت‌الله؛ لذا این هجرت یکی از شئونات ولایت است... ❓حالا سؤال این است که چرا باید از ولایت طاغوت گریخت؟ و مگر نمی‌شود در کشور کافری در رفاه بیشتر باشیم و به زندگی خودمان تحت ولایت الله ادامه دهیم؟ ✅ برای جواب به این سؤال مثالی می‌زنیم تا بحث روشن شود: فرض کنید در یک ماشین بسیار مدل بالا در یک جاده زیبای کوهستانی با سرعت زیاد و بدون توقف در حرکت هستیم که در مسیر با تابلویی روبرو می‌شویم که به ما اطلاع می‌دهد که جاده فرونشست کرده و ادامه مسیر به دره عمیقی ختم خواهد شد؛ و هر کاری می‌کنیم ماشین ما هم متوقف نمی‌شود!