مشاهدات عینی از درگیریها در دانشگاه شریف
بسمه تعالی
بنده پدر یکی از دانشجویان رشته مکانیک دانشگاه شریف هستم، لذا با توجه به شلوغی های اخیر لازم دیدم قسمتی از مشاهدات عینی خودم را به استحضار مردم شریف ایران برسانم.
یک شنبه ۱۰مهر۱۴۰۱ ساعت 21 فرزندم از دانشگاه شریف تماس گرفت و اعلام نمود که درب دانشگاه شلوغ است و لازم است بیایید دنبال بنده برای رفتن به منزل
به درب شمالی دانشگاه رسیدم منتظر فرزندم بودم
خانمی با وضعیت بد حجابی و با حالت نگران میگفت دنبال پسرم می گردم به نام میر عرفان هادیان، دانشجوی مکانیک ورودی 1400 است، تلفن جواب نمی دهد میگویند بازداشت شده است
بنده با فرزندم تماس گرفتم و سراغ این دانشجو را گرفتم (فرزندم دانشجو مکانیک 1400 است)
ایشان بررسی کرد و گفت دانشجو با این نام نداریم
آن خانم با نگرانی بیشتر اصرار بر بازداشت فرزندش داشت
بنده کمک کردم و به یکی از مسئولان دانشگاه که در ورودی درب شمالی مستقر بودند گفتم در فهرست دانشجویان نام این فرد را جستجو کنید.
در حال جستجوی نام بودند که ناگهان آن خانم و چند نفر دیگر شروع کردند به داد و فریاد که بچهها های ما را آزاد کنید!
در بررسی مسئول مربوطه مشخص شد نام آن فرد در فهرست دانشجویان نیست.
بهمین راحتی تشنج ایجاد میکردند.
حال در این وضع خبرنگاری در حال مستند سازی برای وضعیت بازداشت شدگان بود.
یک نفر ادعا میکرد وکیل دانشجویان بازداشتی است
یک نفر دیگر شعار می داد دانشجو آزاد باید گردد.
اصلأ کسی راستی آزمایی نمی کند
آن خبرنگار دارد مستند خود را تهیه می کند
من و شما هم در فضای مجازی مشغول انتقال خبر بازداشت دانشجویان هستیم (بدون تحقیق)
بنده حدود ساعت دوازده شب منطقه را ترک کردم این در حالی بود که از ساعت 9 شب داخل دانشگاه تعداد کمی از دانشجویان حضور داشتند و که خانواده ها تشریف می آوردند و فرزندان خود را با آرامش به منزل می بردند.
تعدادی که اصلا وضعیت پوشش مناسبی نداشتند بعنوان مطالبه آزادی دانشجویان، درب دانشگاه می آمدند که بنده از آنها نام دانشجویشان را سوال می کردم و با کمک مسئول مربوطه در آمار دانشجویان دانشگاه ، نام آن فرد را بررسی می کردیم و متوجه می شدیم که آن فرد دروغ می گوید
همینکه ایشان را برای مشاهده لیست دانشجویان دانشگاه ایشان را دعوت میکردیم ، فورا با دیگران که همراه ایشان بودند فریاد می زدند شما میخواهید ما بازداشت کنید
در صورتی که هیچ نیروی امنیتی در آنجا حضور نداشت.
نام آن دانشجوی کذایی، تصویر آن خانم کذایی
،آن خودرو 206 و شماره آن را، همه اطلاعات لازم را جمع آوری کردم.
چون بنده تصور می کردم آن خانم دارد حقیقت می گوید و در حال مذاکره برای آرام کردن و پیگیری وضعیت فرزندشان بودم،
که دو موتور سوار آمدند و او را سوار کردند و یک نفر سوار خودرو 206 شد و منطقه را ترک کردند.
لذا واقعیت در صحنه، جور دیگریست و با روایتهای فضای مجازی بسیار متفاوت است .
مراقب باشیم.